چه، اگر، چنانچه، ایا، کاش، هر گاه، خواه، هر وقت، ای کاش، بفرض
whether(حرف ربط)
چه، ایا، خواه
or(حرف ربط)
چه، خواه، یا، یا اینکه، یا انکه
پیشنهاد کاربران
خواه: چه. خواه خوشت بیاید خواه بدت، من میروم: چه خوشت بیاید چه بدت، من میروم. ( چه مورد پسندت واقع شود چه نشود، من میروم )
خواه گونه ای از پسوند در پارسی است. بدین شیوه خواهد بود: واژه خواه=چیزی که واژه را می خواهد.
خواهش می کنم. دوست داشتن _ حاضر بودن _ آماده بودن _ آمادگی داشتنخوب _ خیلی خوب _ خب برای قبول کردن و قبول داشتن دستور و توصیه ای که فردی به کسی بدهد مترادف با چشم _ حتما _ قبول مثلا مادر به احمد مادر. احمد جان برو نان بخر احمد خاه ( چشم ) ( باشه ) میروم