خواستگار

/xAstegAr/

    courter
    proposer
    suitor
    beau

فارسی به انگلیسی

خواستگار شدن
seek

مترادف ها

bridegroom (اسم)
نوداماد، خواستگار

suitor (اسم)
مدعی، خواستگار، عرض حال دهنده

wooer (اسم)
خواستگار، عشقبیاز، لاس زن، نامزدباز

پیشنهاد کاربران

این واژه 'خواست ک ار' بود است.
'xwāst - ak - ār'
همچون 'پروردگار' که اصل آن 'parward - ak - ār' است.
البته در زبان های محلی خواستار گفته می شود که معنی درست تری دارد.
'xwāst - ār'
خواهان
به ترکی "ائلچی" میشود.
خواستگار به معنی
خواستن
میخواستن
دوس داشتن
علاقه مند
است 🌷⚘⚘🌹🌹

بپرس