خو دادن


    accustom
    addict
    acclimate
    familiarize
    habituate

مترادف ها

addict (فعل)
تن در دادن، خو دادن، اعتیاد دادن

habituate (فعل)
مانوس شدن، خو دادن، عادت دادن، عادی کردن، معتاد کردن

acclimatize (فعل)
به آب و هوای جدید خو گرفتن، خو گرفتن، خو دادن

cultivate a habit (فعل)
خو دادن

familiarize (فعل)
خو دادن، اشنا کردن، عادت دادن، اشنا ساختن، خودمانی کردن

wont (فعل)
خو دادن، معتاد شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس