minstrel
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
موسیقی دان، ساقی، نوازنده، خنیاگر، ساز زن، نغمه پرداز
شاعر، خنیاگر، نوازنده سیار، نقال
خواننده، سراینده، اواز خوان، خنیاگر، سرود سرا، نغمه سرا
پیشنهاد کاربران
درود
خدایی نگاه کن چه برابر های ( معادل های ) زیبایی داریم برای واژگان بیگانه ، توی زبان پارسی ، آخه چرا از اونا استفاده نمی کنیم !!!!!
خدایی نگاه کن چه برابر های ( معادل های ) زیبایی داریم برای واژگان بیگانه ، توی زبان پارسی ، آخه چرا از اونا استفاده نمی کنیم !!!!!
خنیا = موسیقی
خنیاگر = آهنگساز، کسیکه پیشه اش خینا یا همان موسیقی است
خنیاگر = آهنگساز، کسیکه پیشه اش خینا یا همان موسیقی است
خنیانگر به نظر بنده یعنی نوازنده یا مطرب یا فردی که دیگران را با زبان ساز و آواز ؛ دعوت به مسیر کمال می نمایدیک جور در فاز مثبت عمل کردن است.
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
شنیدم که در لحن خنیاگری
برقص اندرآمد پری پیکری
بوستان سعدی
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
شنیدم که در لحن خنیاگری
برقص اندرآمد پری پیکری
بوستان سعدی
خُواناگر ( خواننده )
نغمه پرداز
مغنی
نغمه سرا. خواننده. سروده خوان. سراینده. نوازنده. طربناک.
طرب انگیز. شعف ناک. سرمستی
طرب انگیز. شعف ناک. سرمستی
خنیا گر :آواز خوان ، سرود خوان
رامشگر، ساززن، سرودگوی، سرودخوان، مطرب، مغنی، موسیقی دان، نغمه سرا، نوازنده، آوازخوان، قوال، خواننده
خنیاگر ( سازاندا، ساز زن ) ، و هر کلمه ایی گر، داشته باشد تورکی است. مثل ستمگر، شیوه گر، دادگر، دانیش گر، جادوگر، آهنگر، زرگر، کارگر، رفتگر، برزگر، آرایشگر، آزارگر، شکنجه گر، رامش گر ( سازاندا، سازان بالیغی، ساز تورکی دی ) )
مطرب، سرود خوان، نوازنده
چنگی
نوازنده. زهره. خواننده
نوازندگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)