خندق خوانش عربی واژه فارسی �کندک� به معنای گودال کنده شده می باشد
این واژه با راهنمایی روزبه پارسی ( سلمان فارسی ) در جنگ احزاب برای کندن گودالی برای غافلگیر کردن دشمن وارد زبان عربی شد ( این شیوه دفاعی در ایران ساسانی رایج بود ) .
گوک. [ گ َ وَ] خندق کوچک. ( آنندراج ) ( غیاث ) .
وغیج. [ وَ ] ( اِ ) خندق ژرف. ( ناظم الاطباء ) .
وارغ. [ رِ / رُ ] ( اِ ) خندقی که در جلو دشمن بندند. ( ناظم الاطباء ) .
فروکَن = خندق ، فروکَنِشیه ( پهلوی )
"مورچال" = خندق ، برابر دیگری که عربی هم نشده!
گوهین = خندق
اَواکَن = خندق ( فارسی میانه )
همیشه می خواستم بدونم خندق که برای اولین بار توسط سلمان پارسی به اعراب آموخته شد پس چگونه اعراب کلمه خندق را عربی می دانند.
اما از آنجایی که تازی و ترکی زبانهای امانت داری نیستند تمام واژگان وارداتی را با تغییر در گویش عربیزه و ترکیزه می کنند،
... [مشاهده متن کامل]
بنابراین این واژه نیز از این تغییرات تازیان در امان نبوده و از کندک به خندق تبدیل شده.
واژه های " خندق ، قنات، کانال" همان واژه ی " کندن" فارسی می باشند که پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی دوباره به زبان فارسی بازگشته است .
خندق معرب کلمه ی فارسی� کندک �است که معنی محل کنده شده و یا گود است
در پارسی پهلوی: کَندَک= kandak کنده، خندق، گودال، حفره، طویله زیرزمینی
کندگ
( دربلوچی به معنی گودال است )
خندق معرب کندگ است .
کنده
چاله سیلابی
جر
این واژه از اساس پارسى و پهلوى است و تازیان ( اربان ) از واژه ى کَندَک Kandak ( از کُنشِ کندن ) برداشته و معرب کرده و خنادق ، خَنْدَقَ یُخَنْدِقُ!!! را ساخته اند!!! به معنى گودال و کنده شده مى باشد بویژه در جایى که براى پیشدستى در یورش دشمن گرداگرد شهر را
... [مشاهده متن کامل]
گودال ژرف بکنند. پس سزاست که بجاى این واژه معرب! واژه ناب خودمان یعنى " کندک" را نوشته و بخوانیم.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)