نرموک، خنزک
اَنَرت
ناکار - خنثی
ناکار کردن - خنثی کردن
سرشکن
نَتار ( ن تار ( سو، جهت؛ مصوب فرهنگستان دوم )
اَزنگ ( اَ=نه زنگ )
خُنثی: [دستورِ زبان] بیجِنسیت، بیجِنس، بیسو، میانجی
غیر فعال
خاکستری
نه خوب و نه بد
اگر حضرت آدم خنثی بود الان هیچ کدوم نبودیم!
خنثی معرب واژه خنزک در زبان فارسی میانه ( پهلوی ساسانی ) است. بهتر است ساختار واژه هایی که بکار می بریم با دستور زبان ما هماهنگ باشد تا فارسی به پویایی برسد.
خُنسه / خنسا: خنثی
خنسیدن: خنثی کردن
... [مشاهده متن کامل]
خنسیده: خنثی شده
خنسنده: خنثی کننده
نَژیت: ( اوستایی: naečit ) جنس خنثی، مانند نریک ( مذکر ) و ناریک ( مونث )
اشتباه دوجنسی کلمه مناسبی نیس درستش نان باینریه
بی بار . .
یعنی: بیهوده - بی اثر - ناکار آمد - نه مرد نه زن یعنی نرماده. . .
هم مرد هم زن، نه مرد نه زن.
پوچ بیهوده
این واژه تازی شده " خنزک " پهلوی است ، نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
خنزکیدن = خنثی سازی ، خنثی کردن
ناکارا، هیچانه، هیچوار، پوچوار
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
نَژیت ( اوستایی: نَئِچیت naeĉit )
خَنزَک xanzak ( پهلوی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)