خناق

/xonnAq/

    croup or asphyxia
    diphtheria

مترادف ها

croup (اسم)
مقعد، خناق، خناک، کفل اسب، ترک اسب

asphyxia (اسم)
خفگی، خفقان، خفه، اختناق، خناق، خناک

diphtheria (اسم)
خناق، خناک، دیفتری، گلو درد به اغشاء کاذب

پیشنهاد کاربران

میناب کردن معادل خناق کردن به معنی خفه کردن، تلف کردن چرا که خناق به معنی حلق وگلو و ریسمان و آلت خفه کردن است
نمونه:خناق کردی بچه ام را ( کلیدر محمود دولت آبادی جلد۴ص۱۲۷۵ )
محمدجعفر نقوی ( حکیم زاده )
بنظر اینجانب خناق که تبدیل به اصطلاحی نیز در ادبیات فارسی گشته همانند همین کرونا فعلیست زیرا علاعمی که از آن در فرهنگ لغات نیز آورده شده ، همانند تب، سرفه و گرفتگی گلو ، درست همانندعلاعم کرونا بوده است.
در پارسی " خناگ " به چم خفگی، برابر نسک فرهنگ واژه های فارسی در عربی نوشته محمدعلی امام شوشتری.
دیفتری

بپرس