خمیرمایه

/xamirmAye/

    leaven
    leavening
    yeast

فارسی به انگلیسی

خمیرمایه زدن به
leaven

مترادف ها

yeast (اسم)
مایه، پودر خمیرمایه، مخمر، خمیر ترش، خمیرمایه، خمیر مایه دار

leaven (اسم)
مایه، خمیر مایه، عامل کارگر، خمیر ترش

پیشنهاد کاربران

در زبان سنگسری به خمیر مایه تُشمیر میگویند
ورآور
فرق خمیر مایه با ورآور در آن است که در خمیرمایه ( مثل مایه خمیر ترش، یا شیمیایی ) ساختارهای زنده وجود دارند و زمان بیشتری برای ورآوردن خمیر طول میکشد.
خمیرمایهخمیرمایه
چیزی که باعث آماده شدن خمیر برای پخت می شود
جوهر، اساس، بنیان
۱. خمیر مانده و ترشیده که برای ور آمدن خمیر به کار می رود
۲. مجازا منشا و اساس ٬ مسبب