خمیده

/xamide/

    bent
    bow
    curved

فارسی به انگلیسی

خمیده به طرف خارج
bandy

خمیده به عقب
sweptback

خمیده پشت
crookbacked

خمیده راه رفتن
slouch

خمیده شدن
camber, spring, droop

خمیده مانند
aquiline

خمیده کردن
camber, inflect, spring

خمیده کردن بدن
stoop

مترادف ها

bowed (صفت)
متمایل، خمیده، متمایل به پایین

bent (صفت)
خم، منحنی، خم شده، خمیده، مایل

limber (صفت)
خمیده، مطیع، نرم، تاشو، خم شو

geniculate (صفت)
خم شده، خمیده، دارای زانویی

limped (صفت)
خمیده

slouchy (صفت)
خمیده، تنبل، بی عرضه

embowed (صفت)
خمیده، گنبدی، هلالی، زاویه دار، کمانی شکل

humpy (صفت)
ترشرو، خمیده، اخمو، دارای برامدگی، قوزدار

پیشنهاد کاربران

متمایل
چفته، ، دوتا، شکسته،
کوله
دولا_دوتا
دولا، خم، کج، کمانی، گوژ، مایل، متمایل، معوج، منحنی، ناراست، اریب، مورب
کوژ
مورب
اریب
دولا

بپرس