در لکی به خمیازه میگن ( ئاژئاژکی )
در گویش ساوجی میشه " آزگوره "
Azgoore
به لری میشه کشکاور
آسا
به زبان سنگسری
آل وِرَه Al verah
کَهَزه ، کَهَنزه ، تَمَطّی ، کَشواکَش
آسام
در گویش شهرستان بهاباد به خمیازه، اواک /avaak/ گفته می شود.
خم= خَو= خواب است دگرش م/و در پارسی بسیار فراوان بوده مانند مویز ممیز . پروین /پرمین. اندمه/اندوه. وند/مند. خیم/خیو. همال/هوال. امار/اوار. دمان/دوان. روان/رمان. هاوین/هامین - میمند/میوند. ورامین/وراوین.
تکواژهایِ "خمیازه" چنین هستند:
1 - " خَم"
تکواژِ " خَم" در " خمیازه" بر آمده از واژه یِ " گَپ" در اوستایی است. " گَپ" در اوستایی به چمِ " خمیازه، دهان دره" بوده است.
2 - " یاز"
" یاز" بُن کنونیِ " یاختن/یازیدن" است. در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " وییاختن" به چمِ " دهان دره کردن، خمیازه کشیدن" بوده است که در آن " وی" پیشوند است و آنچه می ماند، " یاختن" می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
در تارنمایِ ویکی پدیا "فعل در زبان پارسی میانه"، این واژه به دیسه یِ " وییافتن" آمده است.
3 - " ه"
پسوندِ نامسازِ " ه "
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
از همین رو می توان می توان از واژه یِ " خمیازه"، کارواژه یِ " خمیاختن ( خمیازیدن ) /گپیاختن ( گپیازیدن ) را بکار گرفت.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشت ( reference ) :
رویه یِ 458 از نبیگِ " فرهنگِ واژه های اوستا"
یازیدن
فاژیدن
اسا . . .
باسک
فراشا
این واژه از تکواژهای زیر ساخته شده است:
( خم/یاز/ه )
( یاز ) بن مضارعِ کارواژه ( یاختن ) می باشد.
خمیازه کشیدن=خمیاختن
خمیازهیدن = خمیازه کشیدن.
م. ث = وقتی خمیازید دهنش مثل قار علی صدر باز شد.
دَهَندَرهیدن = دهن دره کردن.
م . ث = حواست باشه، وقتی دهندَرِهید، قَند رو بنداز تو حَلقِش .
اسا - دهن دره - فراشا
He stretched and yawned lazily
خمیازه. در حقیقت. همیازه از دو بخش ترکیب شده ( هم ) ( یاوز ) . هم به معنی همه زیرا این حالت به بقیه سرایت میکند ( یاو ز ) صدایی است که در این حرکت تولید میشود که فاقد معنی است لذا هر کلام بی معنی را ( یاوه ) گویند از طرف دیگر این واژه وارد انگلیسی شده که همان yaw است
آسا، پاسک، دهان دره، دهن دره، فاژ، اسام
خمیازه : تحریف کامبازه به معنای دهان دره بوده است.
کهنزه
گواف در گویش کرمانی ها
افاک در گویش جنوبی ها، هاک . فنجا. آسا. پاسک . فاژ
اسا
اسام
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)