خلیدن


    penetrate
    pierce
    to prick or stinge

مترادف ها

prick (فعل)
تحریک کردن، ازردن، سیخ زدن، خلیدن، با سیخونک بحرکت واداشتن، سیخونک زدن، خلیدگی، با چیز نوک تیز فرو کردن

sting (فعل)
نیش زدن، گزیدن، خلیدن

pierce (فعل)
سوراخ کردن، سفتن، شکافتن، سپوختن، رسوخ کردن، فروکردن، خلیدن

wound (فعل)
زخم زدن، مجروح کردن، خلیدن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

خلیدنخلیدنخلیدنخلیدن
در چشم تو امید گلی را
صد خار انتظار خلیده
مسعود سعد سلمان
برای یادسپاری آسانتر تلفظ کلمات می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت.
خَریدَن سوزن برای خَلیدَن.
وارد شدن ، فرو رفتن
کلمه خلیج هم از همین واژه گرفته شده به معنای پیچش و فرو رفتگی که آب در آن وارد شده. بنابر این کلمه خلیج کاملا پارسی است و اعراب که در گذشته به آن بحر می گفتند، الان برای تصاحب خلیج پارس در پی دزدیدن این واژه هستند تا ترکیب جعلی خلیج ع. ر. ب. ی را بسازند.
خُلیدَن. خل شدن.
فرورفتن سوزن ، خار یا چیز نوک تیز در چیز دیگر