heathy, heath, moor
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
خلنگ زار، خلنگ، ورسک، علف جاروب
جاروب، خلنگ، بته ابو حدار
دورنگ، ناجور، رنگارنگ، خلنگ، ابلق، پیسه
پیشنهاد کاربران
دراستان فارس �خلنگ� به مرغ جوان که هنوز به رشد کامل نرسیده می گویند.
بوتۀ خاردار
خلنگ در استان فارس به مرغ و خروس جوان گویند
خلنگ، علف جاروب، یا کالونا ( نام علمی: Calluna vulgaris ) مترادف ( نام علمی: Erica vulgaris ) , گیاه زینتی همیشه سبز و کم رشد است که حالت بوته ای داشته و دارای برگ های کوچک و موداری می باشد که بر روی ساقه های باریک و چوبی شده یا خشبی قرار دارد.
منبع:https://fa. wikipedia. org/wiki/علف_جاروب
منبع:https://fa. wikipedia. org/wiki/علف_جاروب
خلنگ یا سرده نام یک گیاه معجزه اسا هست که برا دفع سم معده خوب است
واگرباعسل مخلوط شود برای زخم هم عالی هست
واگرباعسل مخلوط شود برای زخم هم عالی هست
دورنگ
درختی با چوب سخت
خَلَنگ -
خَل: خَلیدن - خار، سوزن، تیغ
انگ: پسوند دارندگی اوستایی!
معنی: تیغ، خار، سوزن، خاشاک، خاربُن، گیاه خاردار،
نام گیاهی است به نام علفِ جارو، گیاهی که با آن جارو می سازند - دو رنگ، اَبلَق، سیاه سفید
... [مشاهده متن کامل]
که با خَدَنگ: خَد: واژه اوستایی - زخم زدن، آزردن، خَستَن -
درختی است بسیار سخت که از چوب آن تیر و نیزه و زین و. . . سازند.
وهمچنین با مَلَنگ: مَست، خُمار - بی خود، بی هوش. هم نویسه است!
خَل: خَلیدن - خار، سوزن، تیغ
انگ: پسوند دارندگی اوستایی!
معنی: تیغ، خار، سوزن، خاشاک، خاربُن، گیاه خاردار،
نام گیاهی است به نام علفِ جارو، گیاهی که با آن جارو می سازند - دو رنگ، اَبلَق، سیاه سفید
... [مشاهده متن کامل]
که با خَدَنگ: خَد: واژه اوستایی - زخم زدن، آزردن، خَستَن -
درختی است بسیار سخت که از چوب آن تیر و نیزه و زین و. . . سازند.
وهمچنین با مَلَنگ: مَست، خُمار - بی خود، بی هوش. هم نویسه است!