to break ones promise, to breach an appointment, weasel, welsh
مترادف ها
successor(اسم)
قائم مقام، جانشین، خلف
پیشنهاد کاربران
کلمه ( خلف ) در مقابل ( امام ) و یا ( قدام ) به معنای پشت سر است ، این معنای اصلی این ماده است و در سایر مشتقّاتی که از این ماده منشعب شده نیز این معنا نهفته ، مثلا وقتی گفته می شود: ( خلف اباه - پدر خود ... [مشاهده متن کامل]
را خلف شد ) معنایش این است که به جای او نشست ، او از دنیا رفت و وی بعد از او زنده بماند. و همچنین وقتی گفته می شود: ( اخلف وعده - خلف کرد وعده خود را ) معنایش این است که وعده خود را پشت سر انداخت . و وقتی گفته می شود: ( فلان مات و خلف ابنا - فلانی مرد و فرزندی خلف گذاشت ) معنایش این است که فرزندی پشت سر نهاد، و رفت ، و وقتی گفته می شود: ( فلان استخلف فلانا - فلانی از فلان کس خواست تا خلیفه اش باشد ) معنایش این است که از او خواست تا پس از غیبت و یا مرگش و یا به عنایت دیگری نایب او باشد، مانند خلیفه قرار گرفتن آدم به وسیله خدا در زمین . و نیز وقتی گفته می شود ( فلان خالف فلانا او تخالفا - فلانی با فلان کس مخالفت و یا با یکدیگر مخالفت کردند ) معنایش این است که در عقیده و یا عمل از هم جدا شدند، کانّه هر یک دیگری را پشت سر انداخت . و معنای ( تخلف عن امره - تخلف ورزید از امر او ) این است که امر او را پشت سر انداخت و به آن عمل نکرد. و معنای ( اختلف القوم فی کذا - مردم در فلان موضوع اختلاف کردند ) این است که یکدیگر را پشت سر انداختند. و معنای ( اختلف فلان الی فلان - فلانی به نزد فلانی اختلاف کرد ) این است که پی در پی نزد او آمد و شد کرد. ( ترجمه ی تفسیر المیزان )
هوالعلیم خَلَف:جانشین صالح _ و_ خَلف:جانشین ناصالح_ خلف : پشت؛بعد
عقب یا پشت
پشت یا عقب
جانشین
پشت عقب
خلف خان از نوادگان بلی خان بزرگ پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان روستا های کوشک خلف سفلی. کوشک خلف علیا. کوشک خلف دیمه درب. کوشک خلف راه خدا ... [مشاهده متن کامل]
در دهستان جهانگیری شمالی*زیلایی * محل سکونت طوایف ایل منجزی بهداروند امروزه این روستاها خالی از سکنه هستند