دوستان خلط به چم ( معنی ) آب بینی تنها از گویش نادرست در آمده و در بیشتر واژه نامه ها نیست. در بنیاد این واژه خِل هست و ت یا ط در ته واژه نیست.
فرهنگ عمید درباره واژه خِل:
“آب غلیظی که از بینی انسان و بعضی جانوران بیرون می آید. ”
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ معین: ( خِ ) ( اِ. ) = خله . خیل . خلم : خلطی که از بینی انسان یا جانوران برآید.
خلط = اختوف
مخلوط = درهم / قاطی / قروقاط / آمیخت / میخت ( همسان با مکیس ) . . . .
اختلاط = ریخت / ریخته گری و . . .
دو تن با هم اختلاط کردند = دو تن با هم ریختن ( گفتگو و نقشه کشیدن و . . .
واژه خلط
معادل ابجد 639
تعداد حروف 3
تلفظ xelt
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: اَخلاط]
مختصات ( خَ ) [ ع . ]
آواشناسی xalt
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
خَلط
پَژول ( ریشه ی کارواژه ی پَژولیدن )
پَریش ( بُنِ کارواژه ی پَریشیدَن )
آشُفت : آ - شُفت ( به جنبش آوردن )
پیشوند آ - : ۱ - اَفزودن ۲ - آوردن ، کاربُردی یا عملی کردن
واشُفت ( وا - شُفت : سِتاک شُفت به مینِشِ جُنبِش و حرکت )
... [مشاهده متن کامل]
پیشوند وا - مینش ستاک را ناکی ( منفی ) می کند.
دَشُفت ( دَ - شُفت : دَ - کوتاه شده ی دُش و دُژ است که مینش ناکی ( منفی ) به ریشه می دهد ، دَ - به جای دُ - چون واگویی آسان تر شود و از سویی با ماره ی ( رقم ) ۲ همسان گیری نشود .
گش
قاطی پاتی مثل خلط قانونی ماده ای با تبصره بسیار مخلوط اختلاط در هم آمیختن
قاطی، درهم ، یکی . وهم خانواده مخلوط
ترکیب کردن
خلط :[ اصطلاح طب سنتی ]ماده آبکی که از تأثیر بدن بر غذا ساخته می شود.
چرکابه
( = مایع غلیظ سر و سینه ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
دوژ ( اوستایی )
زوئیژ ( اوستایی: زوئیژدَ )
مَنیا ( سنسکریت )
( = اختلاط، غاتی کردن ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آسْل ( سنسکریت: آسلِشَ )
نیباد ( سنسکریت: نیبانْدهَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)