خلسه

زمانی که دل آدمی از پنج حس آگاه شود ، مغز هشیار می شود .
زمانی که با مراقبه و مشاهده ، یک حس به یک فکر منفرد یا مفهوم تغییر کند و موضوعات دیگر کم توان شوند مغز مست میشود و دیگر هشیاری / هشیار بودن در مغز پدیدار نمی شود . در اینجا در حالیکه آدمی دیگر از حسها هشیار نیست ، اما در دل هنوز آگاه است . یعنی از حسها که مربوط به بیرون است ، دیگر آگاه نیست بلکه تنها از دل خود آگاه است .
نورِ آگاه بودن به جای اینکه رو به بیرون باشد و بر روی حسها باشد به درون بر می گردد .
خلسه : عدم هشیاری در حالیکه شخص به خواب نمی رود و آگاه می ماند .
خلسه مثبت و سالم بر اثر مشاهده گری ایجاد می شود . تنها و فقط مشاهده بدن و فکر .
خلسه منفی بر اثر تمرکز و فشار ایجاد میشود .
زمانی که شخص تنها و فقط آگاه از آنچه که اکنون آگاهی و هشیاری دارد بماند و از آنچه که اکنون می داند به آن نچسب و مشاهده اش کند ، به مرحله ای می رسد که دیگر از پنج حس هوشیار نیست و تنها از افکار و احساس خود از درون آگاه است . یعنی به جای دریافت دنیا از پنج حس ، آنرا از طریق گیرنده های درونی یا دل دریافت کند . آنگاه دنیا را بصورت رنگ و موج و فرکانس دریافت می کند .
- به در نمی رود از خانگه یکی هشیار
که پیش شحنه بگوید که صوفیان مستند
- مردم هشیار از این معامله دورند
شاید عیب ما کنند که مستیم
- بریز باده بر اجسامم و اعراضم
چنانک نماند از من رگی هشیار
باده بمعنی حضور در لحظه و مشاهده گری است . یعنی آنچنان بر جسم و وجودم حضور در لحظه را جاری کن تا وارد خلسه شوم و دیگر هشیار نباشم . تنها آگاه بمانم .
به واژگان پیشنهادی راهنما_ اریس مراجعه شود .

غیرقابل تحمل میگردد که حتی خودکشی هم نمی تواند راه حل مشکلاتش شود. آنگاه که جرات خودکشی در تو کاملاً بوجود آمد اما آنهم راهگشا نبود، حالتی بفرد دست خواهد داد که بسیار عجیب و ناشناخته است. خلسه شاید نام آن حالت باشد. در مدیتیشن و آرامش به دنبالش نگردید. زندگی را زندگی کنید با تمام فراز و فرود هایش. بهای بدست آوردن بعضی چیزها بسیار گران است.