خلاقیت

/xallAqiyyat/

    creativeness
    creativity
    ingenuity
    invention
    inventiveness
    originality
    creative power
    creatorship

پیشنهاد کاربران

آفرینایی = خلاقیت
آفرینا = خلاق
هوش آفرید
هوش زاد= زاییده هوش
هوش برآمدگی
توانایی ایجاد ایده ها و اثرات جدید
خلاقیت به زبان سنگسری
خّلاق khelagh
عاقّل aaghel
موبتِکِر mobteker
نوه آور not aver
آفریننده aferinendeh
مختِرِه mokhtereh
زمانه تاریخ خلاقیت شگفتی عجیب در جام
ز هر نوآوری در هر زمینه شکوفایی آید سر انجام
...
[مشاهده متن کامل]

ز هر پیشرفت بشر خلاقیت در خط اول کلام
خلاقیت افضل صفات در انسان والامقام
در هر زمینه خلاقیت بهار فرمان حق در کلام
ز خلاقیت ارزش ها شکوفا ز مخلوق نیکو نام
خلاقیت یک گرایش فطری در بشر لطیف چون اشعار خیام
ز خلاقیت وافر دنیا در فکر چون جنگل پر اشجار
ز تمدن هر نسل واصل ز خلاقیت آید با احترام
ز پیشرفت فن وتکنیک زائد ز خلاقیت ز افراد خوش نام
ز هر ابزار در رفع مشکل بشر خلاقیت در رأس الهام
ز اسرار خلاقیت بسیار انشا در بر نوآوری عرضه اندام
یکی گوید ز الهام است از سوی حق ختم کلام
دیگری گوید ز فعالیت مغز خلاقیت را هست ارتقای مقام
ز هر چه باشد اسرار خلاقیت انسان را می برد بر بام
بر رفع مشکل جامعه خلاقیت در سبد پر از پیام
نوآوری و خلاقیت ز نعمت حق بر انسان والامقام
ز چند گرایش در انسان خلاقیت افضل صفاتبر هر انسان با اهتمام
پارسی ز هر صفت و گرایش در انسان خلاقیت احیا تمدن بشر در هر مرام
فطرت انسان گرایش به خلاقیت بر رفع مشکل رسیدن به مقام

فرافریننده:خلاق
تشکیل شده از پیشوند "فَر"به معنای بسیار و بالا آفرین پسوند فاعلی "اَنده"
فرافرینی:خلاقیت
فرافریدن:خلاقیت به خرج دادن
می فرافریند:خلاقیت به خرج می دهد
فرافرید:خلاقیت به خرج داد
آفریدن بر وزن آوریدن.
آفرنده: خالق، بر وزن آورنده.
آفرنداک: خلاق، آنکه بسیار می آفَرَد.
آفرنداکی: خلاقیت. [ صیغه ی مبالغه ی نسبی پارسی ].
این واژه را نادرست گردان کرده اند، بیرون از آیین گردان پارسی هد. یعنی بدون قانون گردان شده اد.
آفریننده، یک مشتق نادرست.
آفرنداکی: خلاقیت.
ترسو خَلّاقیّت ندارد وخلّاق نمیشه!
یا خودش تکرار میکنه یا دیگران "کپی پیست" میزنه!
ابداع . . . . . ابتکار . . . . . . نواوری. . . . . .
فرآیند تفکری است که در جهت ایجاد اندیشه ها به ما کمک میکتد
( اصطلاحات مدیریت ) توانایی ابتکار و ابداع
به نظر من خلاقیت به معنای آن چیزی که در آن ابتکار به خرج رفته است می باشد
آفرینندگی و آفریدگری
آفرینش بجای خلقت که نام کارواژه ( اسم مصدر ) است مینشیند و و خالق و خلاق ( باب فعال = بسیار انجام دهنده ی کاری ) به چم آفریننده / آفریدگار هستند و بر این پایه، خلاقیت همان آفریدن نیست و کاروری در آفریدن است پس آفرینندگی و آفریدگری در خور آن است. هر واژه ای باید در جای خودش بنشیند
...
[مشاهده متن کامل]

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)