خلاق

/xallAq/

    creative
    fecund
    inventive
    original
    regenerative

پیشنهاد کاربران

واژه خلاق
معادل ابجد 731
تعداد حروف 4
تلفظ xallāq
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( خَ لّ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی xallAq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
مبتکر
اینهمه مخلوقات وستارها وسیّاره ها وکهکشان . . . برای چی خلق شدند؟
این سؤال کاملاً خلط ومغالطه فکری وسوءفهم حکمت آفرینش هست.
اللهُ الخلّاق؛ کارش خلق کردن هست؛ واگه خلق نکند سؤالیّه.
هر لحظه بی نهایت خلق میکند؛
...
[مشاهده متن کامل]

بی نهایت انسان
بی نهایت حیوان
بی نهایت گیاه
بی نهایت زمین
بی نهایت خورشید
بی نهایت کهکشان
بی نهایت گیتی
بی نهایت بهشت
حدومرز ندارد.
شاعر اگه شعر نمی سرود؛ شاعر نیست.

کسی که خالق و آفریننده چیزی است.
خلاق به معنای کسی که خلاقیت به خرج میدهده به نظر من
آفریدگار وخالق عالم

فرق بین این ها:
مخترع: کسی است که چیز جدیدی اختراع می کند. مثال: کسی که فرهنگ آبادیس را اختراع کرد!
خلاق: کسی است که ایده و آرمان و عقیده ای جدیدی برای اختراع چیزی دارد. مثال: کسی که ایده های جدیدی برای فرهنگ آبادیس میاره!
...
[مشاهده متن کامل]

نوآور: کسی است که خلاقیت آن چیز را نُونَوار می کند و ارتقا می دهد. مثال: کسی که واژه های امروزی تری برای فرهنگ آبادیس میاره!
کار آفرین: کسی که همه ی این ها را ( مخترع، خلاق، نوآور ) گردهم جمع می آورد و با سرمایه گذاری یا با کمک سرمایه گذار به کسب و کار می پردازد!

بپرس