خلاصه

/xolAse/

    abstract
    resume
    summary
    in short
    abbreviation
    brief
    conspectus
    epitome
    note
    outline
    prcis
    recapitulation
    rsum
    roundup
    rundown
    sketch
    syllabus
    synopsis
    synoptic
    to sum up

فارسی به انگلیسی

خلاصه اخر برنامه
wrap-up

خلاصه برنامه
scenario

خلاصه پرونده
brief

خلاصه چیزی بودن
summarise, summarize

خلاصه داستان و شرح شخصیت ها
scenario

خلاصه دعوی
brief

خلاصه رئوس مطالب
capsule

خلاصه سازی
encapsulation, recapitulation

خلاصه سازی نهایی در دادگاه
summation

خلاصه سازی نهایی در مناظره
summation

خلاصه شده
abridged

خلاصه شده و سطحی
potted

خلاصه شرح حال و سوابق
résumé, rsum

خلاصه قرارداد
memorandum

خلاصه مقاله
abstract

خلاصه مواد مورد تدریس
syllabus

خلاصه موضوع
argument

خلاصه نشده
uncut, unabridged

خلاصه نطق ها و رسالات در گردهمایی های علمی
transactions

خلاصه نویسی
notation

مترادف ها

compendium (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، زبده

summary (اسم)
خلاصه، ملخص

short (اسم)
خلاصه

abridgment (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، مجمل

epitome (اسم)
خلاصه، خلاصه رئوس مطالب

abstract (اسم)
خلاصه، مجمل، چکیده، جدا کردن، زبده، معنی، رساله

synopsis (اسم)
خلاصه، مجمل، اجمال

substance (اسم)
دوام، خلاصه، ماده، جوهر، استحکام، جسم، جنس، مفهوم، مفاد، ذات، شیی، ماده اصلی

digest (اسم)
خلاصه

compend (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، زبده

extract (اسم)
خلاصه، زبده، عصاره، شیره

adumbration (اسم)
خلاصه، سایه افکنی، نشان دادن

essence (اسم)
خلاصه، معنی، فروهر، وجود، هستی، عمده، خمیره، اسانس، ذات، ماهیت، گوهر، عین

review (اسم)
خلاصه، رژه، عقیده، مرور، مجله، بازدید، نشریه، تجدید نظر

condensation (اسم)
خلاصه، تغلیظ، جمع شدگی، چگالش، تکاثف

upshot (اسم)
خلاصه، نتیجه، سرانجام، حاصل، اخرین شماره

sketch (اسم)
خلاصه، شرح، زمینه، طرح، ملخص، مسوده، انگاره، طرح اولیه، طراحی کلیات، طرح خلاصه، نقشه ساده، پیش نویس ازمایشی

gist (اسم)
خلاصه، ملخص، جان کلام، لب کلام، نکته مهم، مطلب عمده

outline (اسم)
پیرامون، خلاصه، زمینه، طرح، رئوس مطالب، طرح کلی، شکل اجمالی

resume (اسم)
خلاصه، حاصل، خلاصه تجربیات، چکیده کلام

wrap-up (اسم)
خلاصه، گزارش

in sum (قید)
خلاصه، روی هم

پیشنهاد کاربران

گزینه. چکیده. دستچین. گلچین. سَره.
گزیده. برگزیده. گذران. گذرا. گِردا.
مخفف
"چِکیده، کوتاه شده" از برابر های این واژه هستند.
بِدرود!
واژه خلاصه
معادل ابجد 726
تعداد حروف 5
تلفظ xolāse
نقش دستوری صفت
ترکیب ( قید، شبه جمله ) [عربی: خلاصَة]
مختصات ( خُ ص ِ ) [ ع . خلاصة ] ( اِ. ص . )
آواشناسی xolAse
الگوی تکیه WWS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

🇮🇷 همتای پارسی: چکیده 🇮🇷
میشه گفت �پالیده�
به مانای پالایش ، خلاص وصاف شده
بجای گفتن ( خلاصۀ موضوع )
میشه گفت ( پالیدۀ جُستار )
چکیده، ژاو = خلاصه
ژاویدن = خلاصه کردن
ژاوِش = خلاصه سازی، تلخیص
{ژاویدن پیشنهاد بنده است که از روی �ژاو� ساخته ام. به گمانم این ژاو با جاویدن یا همان جویدن پیوند داشته باشد. چه اینکه خلاصه کردن می شود جویدن یک متن و درآوردن بخش های مهم آن}
...
[مشاهده متن کامل]

بن مایه: لغت نامه دهخدا
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست

خلاصهخلاصه
خلاصه یعنی کوتاه کردن جمله
Scenario به فارسی یعنی کوتاه کردن داستان و شرح داستان
خلاصه کردن
چیزی را کوتاه کردن
کوتاه , مختصر , گزیده
کوتاه شده
چکیده شده
ناب گزینی/ سره گزینی
خلاصه کردن، همانا برگزیدن کوتاهترین و همزمان بهترین گفتار از یک نوشتار است؛ بنابراین واژه های ناب گزینی/ سره گزینی به دید من بهترین واژهای جایگزین برای خلاصه است. پیروز باشید.
اجمال
در پهلوی " ژاو " از نسک " فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
ناب، فشرده، پاک از آلایش
summary
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
لَگیده lagide ( لَگ از سنسکریت: لَگهو= کوتاهی + پسوند یاتیکی ( = مفعولی ) «یده» )
اِسوالیک، اِسوالیت ( اِسوال از سنسکریت: سْوَلپَ= اختصار + «یک، یت» )
«یک» پسوند یاتیکی پهلوی است
«یت» پسوند یاتیکی سنسکریت است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس