خفقان

/xafaqAn/

    asphyxiation
    choke
    strangulation
    suffocation
    palpitation
    throbbing

فارسی به انگلیسی

خفقان اسبی
distemper

خفقان اور
stifling, close

خفقان گرفتن
choke

مترادف ها

asphyxia (اسم)
خفگی، خفقان، خفه، اختناق، خناق، خناک

suffocation (اسم)
خفگی، خفقان، خفه، اختناق، خفه سازی

throbbing (اسم)
خفقان

palpitation (اسم)
خفقان، تپش، لرزش، حالت خفقان

پیشنهاد کاربران

خفقان:
۱ - درطب ، حالتی که بر اثر آن مشکل تنفسی ایجاد می شود و شخص در معرض خفگی قرار میگیرد
۲ - در حقوق ، سلب آزادی های فردی و اجتماعی از افراد جامعه
۳ - در عامیانه ، خفه خون ، سکوت اجباری
سرکوب
suppression
repression
اضطراب
خفه دَمی
گبر
repression
سینه تنگی

بپرس