خفتان
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
در واقع به شنل برگستوان میگفتند و به گره مخصوص آن خفتان
خفت به معنی گره است و خفتان بخشی از لباس رزم ساسانیان بوده است . شنلی که دو بند آن را جلوی گردن به شکل زیبایی گره میزدند و در سنگ نگاره های ساسانی مشهود است. در زمان بهرام ساسانی با مهاجرت و فرار گروهی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
از مانویان از شهر خرابات و سرم ( از توابع قم امروزی ) به اروپا پوشش آنها از جمله شلوار و به خصوص آن گره زیبای خفتان بسیار مورد توجه قرار گرفت و به نام مردم خرابات، کراوات نامیده شد. آنها در سرزمینی ساکن شدند که امروز کرواسی و صربستان نامیده میشود
گَبر ( زره جنگی )
پادشاهی جمشید
چو خفتان و چون تیغ و برگستوان
همه کرد پیدا به روشن روان
شاهنامه، خالقی مطلق
چو خفتان و چون تیغ و برگستوان
همه کرد پیدا به روشن روان
شاهنامه، خالقی مطلق
خفتان/کپتان دو گونه تواند بود کپ ت کپت ان یا گپ تن
واژه کپ kap م پوشینه و پوشن است
کف که روی چیزها میبندد مانند کف دریا نیز پوشن است کپک نیز روی نان و هرچه میبندد از همین است دهن و گوشت پوشاننده دهن را قپ میگویند چپن کفن نیز که تن را میپوشاند
... [مشاهده متن کامل]
چون کفش
کپر/گپره / نیز پوشاننده است
کفره ( =کپره: لایه ای که بر خوراکیها مینشیند
واژه کفر در عربی هم به چم پوشانده وبه کپر نیز گفته میشود
پیداست همه از پارسی رفته
واژه کپ kap م پوشینه و پوشن است
کف که روی چیزها میبندد مانند کف دریا نیز پوشن است کپک نیز روی نان و هرچه میبندد از همین است دهن و گوشت پوشاننده دهن را قپ میگویند چپن کفن نیز که تن را میپوشاند
... [مشاهده متن کامل]
چون کفش
کپر/گپره / نیز پوشاننده است
کفره ( =کپره: لایه ای که بر خوراکیها مینشیند
واژه کفر در عربی هم به چم پوشانده وبه کپر نیز گفته میشود
پیداست همه از پارسی رفته
زره، وشینه، جوشن
نوعی بالاپوش، روئین پوش که مختص لباس جنگی و مردانه است. اصل کلمه ترکی است از کلمه ی �قاب دون� که در هنگام ورود به زبان فارسی لغت �خفتان� به خود گرفته است.
قاب دون، خاب دون، خواف دون، خاف تون، خافتن، و در نهایت خفتان.
قاب دون، خاب دون، خواف دون، خاف تون، خافتن، و در نهایت خفتان.
جوشن
گبر ، نوعی جامه ی جنگی
خفتان:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " خفتان" می نویسد : ( ( خفتان به معنی جامه ی جنگی است . چنان می نماید ریخت کهنتر آن کَفتان بوده است . بدین سان ستاک واژه کپ kap می تواند بود به معنی پوشاندن که پ درآن ، پیش از ت ، به ف دیگر شده است ، بدان گونه که درهَبت و هفت یا نَپت و نفت ، یا تَپتن و تفتن می بینیم . این ستاک را در واژه هایی چون کفش و کفره ( =کپره: لایه ای که بر ترشی و مربا و از این گونه بسته می شود ) نیز ریخت تازیکانه ی قب در " قبا " باز می توانیم یافت. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( ز خاور دو لشکر به ایران کشید
بخفتان و خود اندرون ناپدید ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 369. )
همچنین کف که روی چیزی را می پوشاند از کپ به معنی پوشاننده گرفته شده است .
دکتر کزازی در مورد واژه ی " خفتان" می نویسد : ( ( خفتان به معنی جامه ی جنگی است . چنان می نماید ریخت کهنتر آن کَفتان بوده است . بدین سان ستاک واژه کپ kap می تواند بود به معنی پوشاندن که پ درآن ، پیش از ت ، به ف دیگر شده است ، بدان گونه که درهَبت و هفت یا نَپت و نفت ، یا تَپتن و تفتن می بینیم . این ستاک را در واژه هایی چون کفش و کفره ( =کپره: لایه ای که بر ترشی و مربا و از این گونه بسته می شود ) نیز ریخت تازیکانه ی قب در " قبا " باز می توانیم یافت. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( ز خاور دو لشکر به ایران کشید
بخفتان و خود اندرون ناپدید ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 369. )
همچنین کف که روی چیزی را می پوشاند از کپ به معنی پوشاننده گرفته شده است .
نوعی لباسی که از چرم درست شده باشد و در هنگام جنگ می پوشند .
خفتان ( کفتان ) از دو بخش ترکیب شده ( خفت ) یا همان ( کفت ) به معنی نوعی گره حلقه ای و ( ان ) علامت جمع است ورویهم به معنی لباسی که از خفت ها درست شده
لباس جنگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)