خطه

/xette/

    territory
    country

مترادف ها

territory (اسم)
زمین، خاک، قلمرو، سرزمین، کشور، ملک، خطه، مرزوبوم

پیشنهاد کاربران

خِطّه ؛ خط ، خطوط ، گیتی ، غایت ، گاد ، گاید ، گُدار ، کده ، دهکده ، سیتی city ، کویت ، کوت ، کدبانو ، کت و کول ، . . . .
روند جریان ایجاد کلمات با یک مفهوم مشترک در ساختمان های متفاوت از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات مواردی بود که در نزدیکترین حالت ممکن ذکر شد.
واژه ی پارسی ایرانی خطه
( واژگان پارسی رو ارزون نفروشین به واژگان بیگانه ی عربی، ترکی و . . . و سعی کنید پس بگیریم! )
خطه
کشور مثلا خطه هندوستان یعنی کشور هندوستان
محدوده
خطط. [ خ ِ طَ ] ( ع اِ ) ج ِ خطة. ( منتهی الارب ) .
نقشه - برنامه -
جمع:خطط
سرزمین، وطن
سرزمین