بزرگی
رفعت
. . ازخطر خیزد خطر. .
کتاب کلیله و دمنه
خطر: این واژه ی عربی در فرهنگ های العین، لسان العرب، مجمع البحرین و فرهنگ عربی - فارسی لاروس به معنی نزدیکی به نابودی یا آسیب است. همچنین به معنی بالا رفتن مقام، شرط بندی در مسابقه، برابری یا تساوی دو چیز و گردوی ساییده ای که کودکان با آن بازی کنند در عربی به کار می رود؛ ولی در فارسی تنها به معنی نزدیکی به آسیب یا نابودی است.
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
ویدب videb ( مانوی )
پتر patar ( سغدی: patyar )
جیکا jikā ( سغدی ) .
سلیم
خطر: بترس، هنگامیکه از جایی رد می شویم و می بینیم نوار زرد رنگ با نوشته خطر را دور چیزی یا سازه ای یا گودالی کشیده اند یعنی بترس و سراسر نوار نوشته شده بترس.
گزند زنهار مهلکه هشدار برابر های پارسی خطر میتونن باشه خطر معنی ترکیبی هشدار گزند را دارد
واژه خطر
معادل ابجد 809
تعداد حروف 3
تلفظ xatar
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: اَخطار]
مختصات ( خَ طَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی xatar
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
همخانواده با واژه لاتین scathe
واژه��ختر� ( xatar ) �که عرب آنرا��خطر��می نویسد ساخته شده از ریشه هندواروپایی� ( s ) kəth�و یا ( s ) kēth�به معنای �صدمه لطمه� ( injury�, harm ) �که در انگلیسی میانه به شکل�scathe ثبت شده و در آلبانی به شکل�qeder ( xat'arem ) ، �در نروژ�skader، �در آلمان Schaden، در سوئد�skada، �در یونانἀσκηθής�ask�thos� ( بی خطر�safe�سالم ) به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
بدینسان روشن میشود که واژگان عربی �خطیر مخاطره اخطار� جعلی هستند.
✍مجید روهَندِه
این واژه هند و اروپایی است نه عربی ، درباره زبان عربی مسلمانان دروغ بسیار گفته اند بیش از نود درصد این زبان وام واژه است
در زبان آلمانی همانند این واژه هنوز بکار می رود
بکنار از اینکه خطر از کجا بوده یا هست از واژه گزیدن بن گز را داریم که گزند = گز اند = گزند ساخته شده پس بن آن گز است که به چم خطر می باشد
مراقب باش گز در کمینه
گز داشتن = خطر داشتن
با گزند ( اخطار ) او همراه شد
گز = خطر
گزناک = خطرناک
گزش = مخاطره
گزند = اسیب
ناشئ اًز خَطّر چیشت
او با خطر مواجه شد.
مانند این واژه هنوز در زبان های همخانواده زبان های ایرانی ، در زبان های اروپایی بکار می رود ، پس این واژه عربی نیست ، بگذریم که آشکارا پسوند هند و اروپایی هم نیز دارد .
اهمیت
مثال : از خطر خیزد خطر ( از مخاطرات اهمیت ایجاد می شود . )
تهدید
خطر = سیژ ( سیج )
خطرناک = سیژناک ( سیجناک )
در پهلوی می شود "سیج" پس بهتر است از همین واژه بجای خطر که عربی است استفاده کنیم.
خطر دارد پارسیش میشود زیان دارد
هر دم / لحظه / . . . . . . . . . . خطر آن می رود که . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ریشه ی واژه ی #خطر ✅
معادل واژه ی خطر و قدر در ترکی ✅
اول متن زیر را بخوانیم ( نقل قول است ) :
/واژه ختر xatar که عرب آنرا خطر مینویسد ساخته شده از ریشه هندواروپایی ( s ) kəth - و یا ( s ) kēth - به معنای صدمه لطمه harm injury که در انگلیسی میانه به شکل scathe ثبت شده و در آلبانی به شکل qeder ( xat'arem ) در نروژ skader در آلمان Schaden در سوئد skada در یونان ἀσκηθής ask�thos ( بی خطر safe سالم ) به کار میرود. بدینسان روشن میشود که واژگان عربی خطیر مخاطره اخطار جعلی هستند. /
... [مشاهده متن کامل]
این ریشه یابی توسط یک پان ایرانیست به اسم مجید روهنده انجام شده است که اثباتی هم نداشته و فقط ادعا کرده است
خطر یا قادار
از فعل قاداماق به معنی مسدود کردن هستند و واژه ی قاداغان به معنی ممنوع هم از این فعل است♦️
ترکان واژه ی محبت آمید قاداوی آلیم را گویند قادا در اینجا همان قادار یا خطر است. ♦️
قادار به معنی مسدودگر راه یا جلوگیر است
و واژه ای با بن کاملا ترکی دارد
از واژه خطر قزاق ها به صورت qater , تاتار ها به صورت xətər , مغول ها به صورت jetqer , ازبک ها به صورت xatar , آلتای جنوبی و باز هم تاتارها به صورت تاغ ( مربوط به مانع ) و . . . مورد استفاده قرار میگیرد. 🛑
در زبان های هند و اروپایی هم وجود دارد
واژه ی قاداماق به معنی مسدود کردن از بن قات به معنی تا است. ♦️
تا کردن - قاتلاماق
قات هم از بن قاتماق است
اگر به قات دقت کنید در صورت تا کردن دو طرف بر روی هم می افتد و کلفت تر میشود و فعل قاتماق هم به اضافه شدن و بزرگ شدن اشاره دارد
واژه ی قات به معنی خط به صورت خط وارد عربی شده است و از واژه ی برش و تا زدن ترکی اعراب برای خط کشیدن استفاده کرده اند و در زبان های هند و اروپایی از قات ترکی به معنی صدمه یاد برده اند. ♦️
پس معادل واژه ی خطر در ترکی به صورت قادا - qada یا قادار - qadar موجود
در پهلوی " سیچ " برابر نسک اردویراف نامه از رشید یاسمی.
أسیچ = بی رنج و محنت
برابرنهاد پارسی واژگان ( خطر ) و ( خطرناک ) چنین نیز می شوند:
1 - خطر=سیج
2 - خطرناک=سیجناک
گزند ، آسیب
خَطَر
این واژه به مانند " خَبَر" پارسی ست و اَرَبیده شده ء :
خَطَر < خَتَر < خَ - تَر
خَ : پیشوند پارسی به مینهء : اَز ، زُ ، زَ ، سِ ، شُ ، اِخ و همریشه با : ex , out , aus = بیرون
تَر : کوتاه شدهء تَرا = به آن سو ( ی دور )
... [مشاهده متن کامل]
مینه : بیرون و به سوی دوری رفتن که سیژناک و خَتَرناک به شمار می آمده است ، بسنجید با واژهء آلمانی از نگر مینایی ( معنایی ) :
Gefahr : Ge - fahr
Ge = پیش وند همریشه با : com, syn = هَم
fahr = کوتاه شدهء کارواژهء fahren = سَواره رفتن
مینه : بیرون و به سوی دوری رفتن خَتَرناک است.
از سویی دیگر واژه های هم خانواده با خَطَر :
خُطور : به ذهن خُطور کردن = در زهن گذشتن = تَرا
خاطره = به واپَس و عقب و گُذشته و دور رَفتن = تَرا
خطر ( Risk )
:[اصطلاح بیمه]اتفاق یا پیشامد احتمالی که زمان وقوع آن معلوم نیست و تحقق آن بستگی به میل و اراده طرف های قرارداد بیمه ندارد.
اهمیت.
وَ مَا أَنَا یَا رَبِّ وَ مَا خَطَرِی هَبْنِی بِفَضْلِکَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ
( دعای ابوحمزه ثمالی )
چه هستم من ای پروردگارم، و اهمیت من چیست؟ به فضلت مرا ببخش، و به گذشتت بر من صدقه بخش.
سفر ار چند پر خطر باشد
خطر مرد در سفر باشد.
( از مقامات حمیدی ) .
زییاترین و زیبنده ترین واژه برای خطر تازی واژه زیبا و بجای گزند میباشد و برابر خطرناک واژه گزندناک میباشد، ، ،
خطر= تلف ، هلاکت
آسیب
خطرناک = آسیب رسان
بی خطر = بی آسیب = بدون آسیب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)