line (فعل)اراستن، پوشاندن، استر کردن، خط دار کردن، تراز کردن، خط کشیدن، خط انداختن درtick (فعل)خط کشیدن، چوبخط زدن، خطنشان گذاردن، نسیه بردن
خط کشیدن: ۱ - خط رسم کردن. ( زیر صفت ها و قیده ها خط بکش ) ۲ - خط زدن ( روی این جمله خط بکش ) ( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )+ عکس و لینک