دیکشنری
مترجم
بپرس
خط کشی
/xatkeSi/
ruling
drawing lines
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
خط کشی کردن
rule, to rule
rule
مترادف ها
lineation
(اسم)
ترسیم خط، خط کشی، خط گذاری
lining
(اسم)
خط کشی، لنت، تودوزی، استر، استر دوزی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها