rule (اسم)عادت، حکم، دستور، گونیا، رسم، قانون، ضابطه، فرمانروایی، فرمانفرمای، خط کش، قاعده، بربستferule (اسم)چوب خیزران، عصا، گرز، تنبیه با چوب، خط کش، خط کش پهن برای زدن بچهruler (اسم)رئیس، خط، فرمانفرما، فرمانروا، سر کرده، سایس، خط کش، حکمران
من خودم کلاس زبان میرم من سومین کتابم هست خط کش به انگلیسی میشود رولرخطکش به انگلیسی: ruler به فارسی هم میشه رولِرthe pen is shorter then the rulerدرسته خودکار کوتاه تر از خط کش استخط کشوسیله ای که با آن اندازه گیری می کنند .رولرراسه کشپگمال+ عکس و لینک