معادل فارسی واژه "خضوع" ( khuzūʻ ) در زبان فارسی، فروتنی، تواضع، سرفرودآوری، و اطاعت است. معنای لغوی "خضوع" در زبان عربی به معنای "فروتن شدن"، "تسلیم شدن" و "سر به زیر انداختن" است. در فارسی نیز این کلمه برای بیان حالت فروتنی، تواضع و تسلیم در برابر کسی یا چیزی به کار می رود. ... [مشاهده متن کامل]
بنابراین، در پاسخ به سوال شما، می توان از معادل های زیر برای "خضوع" در فارسی استفاده کرد: فروتنی: این کلمه به معنای داشتن رفتاری متواضعانه و دوری از تکبر است. تواضع: این کلمه نیز به معنای فروتنی و احترام گذاشتن به دیگران است. سرفرودآوری: این کلمه بر حالت جسمی و ظاهری خضوع و فروتنی تأکید دارد. اطاعت: در برخی موارد، خضوع می تواند به معنای اطاعت و فرمانبرداری نیز باشد، به ویژه در رابطه با خداوند یا دستورات مقامات بالاتر.
خضوع: به شمار آوردن دانش، توانایی و یا توانایی ها و شخصیت خویش در رفتار و گفتار همسان یا پایین تر از دیگری یا دیگران، یا کم اهمیت نشان دادن خویش با سرکوب خود بزرگ بینی و فرمانبرداری از دیگری برای احترام نهادن و یا گریز از پذیرش مسئولیت. ... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سیگود sigud ( دری: سیغود ) .
خضوع ؛ خود را کوچک دیدن در برابر خدا . فروتنی از روی نیاز در برابر خدا ، که در ظاهر جلوه می کند . خاضع ؛ ترسنده و بیم ناک است . خشوع ؛ خدا را بزرگ دیدن در برابر خود . فروتنی از روی محبت در برابر خدا که علاوه بر ظاهر در باطن و قلب نیز جلوه می کند . خاشع ؛ دائماً آرامشی قلبی دارد .
سر به زیر
فروتنی
حالت تواضع همراه با تسلیم . چنان که نفس مهار شود و تسلیم گردد