خصومت

/xosumat/

    animosity
    antagonism
    bad blood
    belligerence
    belligerency
    enmity
    hostility
    ill will
    score
    virulence

فارسی به انگلیسی

خصومت ارثی
inheritance

خصومت امیز
antagonistic, hostile, unfriendly, adversarial, virulent, inimical

خصومت خانوادگی
feud

خصومت ورزیدن
feud

مترادف ها

quarrel (اسم)
پرخاش، پیکار، نزاع، ستیز، مجادله، ستیزه، بهی، خصومت، دعوا، دعوی، مرافعه، گله، اختلاف

antagonism (اسم)
ستیز، خصومت، ستیزگی، ضدیت، مخالفت، هم اوری، اصل مخالف

animosity (اسم)
ستیز، دشمنی، خصومت، عداوت، کینه، شهامت، جسارت، ستیزه جویی، ستیزگی، ضدیت

enmity (اسم)
نفرت، دشمنی، خصومت، عداوت، کینه، ستیزگی، ضدیت، دوءیت

ill will (اسم)
دشمنی، خصومت، ستیزگی، سوء نیت

hostility (اسم)
خصومت، عداوت، ستیزگی، ضدیت، عملیات خصمانه

virulence (اسم)
تندی، خصومت، تلخی، واگیری، زهراگینی

پیشنهاد کاربران

مقابل و خلاف دوستی کردن دشمنی کردن و خصومت است.
دشمنی کردن و خصومت یعنی هوای طرف مقابل خود را نداشتن
معادات. [ م ُ ] ( ازع، اِمص ) عداوت کردن و با کسی دشمنی کردن. ( غیاث ) ( آنندراج ) . عداوت و دشمنی با یکدیگر. ( ناظم الاطباء ) : و بدان که اصل خلقت ما بر معادات بوده است و از مرور روزگار مایه گرفته است. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 279 ) . شاپور مطل و مدافعت پیش نهاد و بدان سبب موالات و مصافات، منافرت و معادات گشت. ( جهانگشای جوینی ) . و رجوع به معاداة شود.
...
[مشاهده متن کامل]


مشاجره
دوستی ، همدردی
افند
دشمنی _ پیکار

بپرس