خشکسالی

/xoSksAli/

    drought
    famine
    droupht
    dearth
    drought
    dearth

مترادف ها

drought (اسم)
خشکی، تنگی، خشک سالی، تشنگی

drouth (اسم)
خشکی، تنگی، خشک سالی، تشنگی

پیشنهاد کاربران

بابا دیگه پوسیدیم از بس بارون و برف ندیدیم!
ابرها هم دیگه شوخیشون گرفته
Aridity. خشک سالی و کم آبی ، Dry spellدوره خشکسالی کوتاه مدت ، drought به معنی خشکسالی
بی آبی
نبودن باران یا کم بودن باران به گونه ای که بر محصولات کشاورزی و چشمه ها و قنات ها تاثیر منفی بگذارد.
قحط
تشنگان بی ادبی