خشنود

/xoSnud/

    glad
    satisfied
    satisfield
    content

فارسی به انگلیسی

خشنود بودن
please

خشنود کردن
appease, please, propitiate, satisfy, tickle

مترادف ها

satisfied (صفت)
راضی، سیرچشم، خرسند، خوشنود، سیر، خشنود

merry (صفت)
فراخ، خوشحال، بشاش، خوشدل، خوش، شاد دل، سرحال، خرم، مسرور، شاد، خوشنود، سرمست، سبک روح، با نشاط، شادمان، خوش وقت، خشنود، خندان، سرخوش، شاد کام، پرنشاط، پر میوه

gay (صفت)
فراخ، خوشدل، شوخ، سرحال، خرم، خوشنود، سرمست، سبک روح، خوش وقت، خشنود، سرخوش، پرنشاط

glad (صفت)
خوشحال، مسرور، شاد، خرسند، خوشنود، محظوظ، خوش وقت، خشنود

پیشنهاد کاربران

در زبان پهلوی ، کارواژه ی خشناییدن و خشنودن داشتیم به معنی خوشحال شدن و راضی شدن که تنها واژه ی خشنود از اون برای ما مونده
خشنود:راضی.
خوشنودی:رضایت.
خوشنودی بده:رضایت بده.
خوشنودی بدهید:رضایت بدهید.
قانع
راضی ، دارای رضایت
Glad , Gay , Happy , Satisfied
سرحال