خستگی

/xastegi/

    exhaustion
    fatigue
    weariness
    tedium
    tiredness

فارسی به انگلیسی

خستگی چشم
eyestrain

خستگی ناپذیر
indefatigable, inexhaustible, tireless, unflagging, untiring

خستگی ناپذیری
tirelessness

مترادف ها

weariness (اسم)
بیزاری، فتور، خستگی، ستوه، ماندگی

lassitude (اسم)
سستی، رخوت، خستگی، بی میلی، سستی تب، تب سبک

ennui (اسم)
بیزاری، دل تنگی، خستگی، ملالت

tedium (اسم)
بیزاری، دل تنگی، خستگی، ملالت، یکنواختی

illness (اسم)
سقم، خستگی، اهو، شرارت، مرض، ناخوشی، کسالت، بدی، بیماری، عارضه کسالت

sickness (اسم)
سقم، خستگی، مرض، بیماری، عارضه کسالت

languor (اسم)
فتور، ضعف، خستگی، ماندگی

fatigue (اسم)
رنج، فتور، خستگی، کوفتگی، فروماندگی، فرسودگی، ستوه، ماندگی

boredom (اسم)
خستگی، ملالت، ملولی

exhaustion (اسم)
خستگی، فرسودگی

tiredness (اسم)
فتور، خستگی

wound (اسم)
خستگی، ضرر، زخم، جراحت، جریحه

پیشنهاد کاربران

خستگی که ای که ما برای کار خود هر روز باید ششِ بامداد بیدار شویم و سپس تا شب جان می کنیم، داریم دزدی است، دزدی از زمانِ زندگی مان.
دزدی و خستگی، دو چیز نزدیک به هم هستند، جدایی ناپذیر هستند، جدایی ناپذیر.
...
[مشاهده متن کامل]

آنها ما را وادار به دزدی می کنند، و هیچ نمی توانیم بکنیم
در این بوم و بر، دستورنامه برای خوشبختی از سوی آنهایی که آن را می گردانند، دزدی نوشته شده، و اگر هم بدبخت و خسته باشید، باز هم دزدی می کنید.
بهترین روش برای رها یافتن از آن، نه خوشبخت نه بدبخت بودن است، آن میان.
در اینجا ارزش میانه را می دانیم. در اینجا ارزش کماسه ( =خنثی ) بودن را می دانیم، در اینجا، ارزشِ زندگی نکردن را می دانیم!
بِدرود!

خستگی کشیده می شود، ولی آیا آن خستگی سودی دارد؟
در کشوری که زیر نگر ( =نظر ) چنان چیزی می گردد ( =اداره می شود ) ، نمی توان بیش از این را خواست.
در بوم و بری که بی فردید ( =قانون ) است، درست کار کردن به زیان ما است، باید به همان شیوه ای که دستورنامه گفته است، کار کنیم.
...
[مشاهده متن کامل]

دستورنامه چیست؟ دزدی
بِدرود!

الهه آتش نفس ( سبا ) : تشریح کلمه ی � خستگی � بر اساس سبک سبا
خستگی ( خ ، س ، ت ، گ ، ی )
خ :
1 – خمودگی و از پای افتادگی
2 – خرد شدگی در برابر فشارهای جسمی ، روانی ، اجتماعی
***************************
...
[مشاهده متن کامل]

س :
1 – سمی برای بهره وری و عملکرد بالا
2 – سستی و رخوت
************************
ت :
1 – توانمند نبودن
2 – تهدیدی برای ادامه ی مسیر ( مسیر حیات و بقاء ، مسیر شغلی ، مسیر تحصیلی و غیره )
***********************
گ :
1 – گسلی بین موفقیت و شکست
2 – گم کردن ابتکار عمل و تصمیم گیری های منطقی و به هنگام
************************
ی :
1 – یاس و نا امیدی
2 – یادآوری برای رفتن به حالت استراحت ، بازسازی و ریکاوری جسمی و روانی

فعل
خستگی دَر کن
خستگیت دَر رفت!؟
خسته نباشی؛
کمی نشست تا خستگی در کند
خستگی به تنش ماند
خسته شد
خسته کرد
fatigue
languor
ستوه ، کوفتگی، درماندگی، جراحت، ریش، زخم، فرسودگی، ملالت
بجان امدن
کوفتگی
ملالت
ماندگی
تعب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس