خستگی که ای که ما برای کار خود هر روز باید ششِ بامداد بیدار شویم و سپس تا شب جان می کنیم، داریم دزدی است، دزدی از زمانِ زندگی مان.
دزدی و خستگی، دو چیز نزدیک به هم هستند، جدایی ناپذیر هستند، جدایی ناپذیر.
... [مشاهده متن کامل]
آنها ما را وادار به دزدی می کنند، و هیچ نمی توانیم بکنیم
در این بوم و بر، دستورنامه برای خوشبختی از سوی آنهایی که آن را می گردانند، دزدی نوشته شده، و اگر هم بدبخت و خسته باشید، باز هم دزدی می کنید.
بهترین روش برای رها یافتن از آن، نه خوشبخت نه بدبخت بودن است، آن میان.
در اینجا ارزش میانه را می دانیم. در اینجا ارزش کماسه ( =خنثی ) بودن را می دانیم، در اینجا، ارزشِ زندگی نکردن را می دانیم!
بِدرود!
خستگی کشیده می شود، ولی آیا آن خستگی سودی دارد؟
در کشوری که زیر نگر ( =نظر ) چنان چیزی می گردد ( =اداره می شود ) ، نمی توان بیش از این را خواست.
در بوم و بری که بی فردید ( =قانون ) است، درست کار کردن به زیان ما است، باید به همان شیوه ای که دستورنامه گفته است، کار کنیم.
... [مشاهده متن کامل]
دستورنامه چیست؟ دزدی
بِدرود!
الهه آتش نفس ( سبا ) : تشریح کلمه ی � خستگی � بر اساس سبک سبا
خستگی ( خ ، س ، ت ، گ ، ی )
خ :
1 – خمودگی و از پای افتادگی
2 – خرد شدگی در برابر فشارهای جسمی ، روانی ، اجتماعی
***************************
... [مشاهده متن کامل]
س :
1 – سمی برای بهره وری و عملکرد بالا
2 – سستی و رخوت
************************
ت :
1 – توانمند نبودن
2 – تهدیدی برای ادامه ی مسیر ( مسیر حیات و بقاء ، مسیر شغلی ، مسیر تحصیلی و غیره )
***********************
گ :
1 – گسلی بین موفقیت و شکست
2 – گم کردن ابتکار عمل و تصمیم گیری های منطقی و به هنگام
************************
ی :
1 – یاس و نا امیدی
2 – یادآوری برای رفتن به حالت استراحت ، بازسازی و ریکاوری جسمی و روانی
فعل
خستگی دَر کن
خستگیت دَر رفت!؟
خسته نباشی؛
کمی نشست تا خستگی در کند
خستگی به تنش ماند
خسته شد
خسته کرد
fatigue
languor
ستوه ، کوفتگی، درماندگی، جراحت، ریش، زخم، فرسودگی، ملالت
بجان امدن
کوفتگی
ملالت
ماندگی
تعب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)