خسارت

/xesArat/

    loss
    recompense
    consideration
    damages
    restitution
    damage(s)loss
    average
    injury
    punishment
    toll

فارسی به انگلیسی

خسارت امیز
prejudicial

خسارت دادن
compensate for, recompense, compensate

خسارت دیدن
to sustain a loss or damage

خسارت قابل طرح در دادگاه
tort

خسارت ناشی از شکستگی
breakage

خسارت واردامدن بر
to damage

مترادف ها

loss (اسم)
گمراهی، ضلالت، عدم، فقدان، خسارت، زیان، ضرر، خدشه، خسران، مرگ، اتلاف، باخت، خسار

damage (اسم)
گزنده، خسارت، خرابی، زیان، ضرر، اسیب، خدشه، خلل، خسران

recompense (اسم)
جبران، غرامت، عوض، خسارت، رفع خسارت، غرامت پرداختن

harm (اسم)
اذیت، صدمه، خسارت، زیان، ضرر، اسیب، خسران، گزند

lesion (اسم)
غبن، خسارت، اسیب، زخم، جراحت

detriment (اسم)
خسارت، زیان، ضرر، گزند

scathe (اسم)
صدمه، خسارت، زیان

smart money (اسم)
خسارت، پاداش زیان

پیشنهاد کاربران

خسارت برابر زیان کردن و زیان است.
خسارت
گویش:khesarat
از ریشه:عربی
برابر پارسی:زیان، زیان کردن
Reparation
آسیب
این دوست عزیز ایرزاد خان انگار جنون پارسی گرایی ایشان را اصابت کرده و خیلی ببخشید دچار هذیان گویی شده اند و ریشه هر کلمه ای رو با توجیهات تبرّعی از روی تعصب به فارسی عودت میدهند
خب عزیز منم با ی وجهی میتونم همین اسم شما رو به زبان عربی یا لاتین برگردونم
خب این طوری که نمیشه. . . .
در لری بختیاری
خسارت / آسیب / صدمه: دِیزونی، دِیزُوی ( حرف �واو� به صورت تو دماغی گفته میشود )
ضرر . . .
خِسارَت
این واژه می تواند اَرَبیدهء کاستَن پارسی باشد :
خِسارَت : خِسار - اَت
خِسار = کاستار : کاست - آر ( خِسار < کاسار )
اَت = پسوند نام سازی که در اسل پارسی است
خِسارَت = کاستاری
آسیب، اضرار، تاوان، جریمه، غرامت، زیان کاری، زیانمندی، خسران، زیان، ضرر، غبن، غرامتی، لطمه
ضرر

بپرس