خز

/xaz/

    fur
    fur coat
    furry

فارسی به انگلیسی

خز اذین
furred

خز پوشیده
furred

خز چین چیلا
chinchilla

خز حیوان
coat

خز خرس
bearskin

خز دله ی ماهی خوار
fisher

خز راکون
coonskin

خز روباه
fox

خز ساز
furrier

خز فروش
furrier, dealer in fur coats

خز فروشی
furriery

خز قاقم
ermine

خز مانند
furry

خز مانندی
furriness

مترادف ها

ferret (اسم)
کاوش، موش خرما، ادم کنجکاو، خز

fur (اسم)
خز، جامه خزدار

polecat (اسم)
خز، ظربان، موش خرمای وحشی اروپایی

fitchew (اسم)
خز، ظربان، پوست راسو با گربه قطبی، راسو

foumart (اسم)
خز، خز سیاه

پیشنهاد کاربران

حریر, پارچه ابریشمی
پارچه
تو فارسی هشتم:پوست حیوان/پارچه
نوعی جانور مثل سمور که از پوستش لباس درست میکنن
واژه خز کاملا پارسی است چون در عربی می شود الفراء در ترکی می شود k�rk این واژه یعنی خز صد درصد پارسی است
cheesy
بی ارزش . از مد افتاده. قدیمی
از چشم افتاده ، بی کلاس، بی ارزش. . .
تکراری، زشت
۱. خز به پوست مودار تعدادی از پستانداران گفته می شود که اغلب فرآوری و رفو می شود تا به عنوان پوستین در لباس ها به کار رود. ( Fur )
۲. ( در اسلنگ و عامیانه ) بی کلاس، زشت و بد ظاهر، مضحک، قدیمی، خسته کننده، چیزیکه باحال نباشه خز نامیده میشه که یک صفته
...
[مشاهده متن کامل]

۳. اگه یک ( ه‍ ) به آخرش اضافه کنیم میشه خَزِه ( Moss )
توضیح ویکیپدیا برای خزه :
خَزه ها گیاهانی هستند دارای ۱۲ هزار گونه متعلق به شاخه خزه تباران ( Bryophyta ) . خزه ها گیاهان ظریف و سبزرنگ ساده ای هستند که بندرت طولشان به هفت و نیم سانتیمتر می رسد. خزه ها بر روی زمین، صخره یا روی تنهٔ درختان، طبقات حصیری یا بالش مانندی به وجود می آورند. هر یک از این بالشتک ها شامل تعداد زیادی گیاه جدا از هم است. به این صورت خزه ها با تجمع در کنار هم سعی می کنند با خشکی مبارزه کرده و همدیگر را مرطوب نگه دارند. خزه ها گیاهان بسیار ظریفی هستند و در محیط های خشک به سرعت پژمرده می شوند. اگرچه بعضی از گونه ها محیط خشک را تحمل کرده و با پژمردگی مبارزه می کنند ولی تا زمانی که محیط مرطوب نباشد نمی توانند تولید مثل کنند.
اما خز با معنای دوم در انگلیسی چی میشه ؟
کلمات زیادی رو میشه بجاش استفاده کرد اما اگه بیشتر بحث پوشش و فشن مد نظرمون باشن Tacky گزینه ی خوبی خواهد بود
◀️His glasses are so tacky
◀️How tack
◀️It's tacky
◀️Get a new suit for Fuck's sake, it looks so Tacky
تعریف tacky :
🌠In bad taste. This usage, as opposed to the physical description, originated in the rural South but has since been adopted for use nationwide and in urban settings
◀️
Wearing a translucent blouse and a black bra is downright tacky.

پوست پشمی حیوانات

قدیمی و کسل کننده ،
خوار و پست شدن، رسوا شدن
خز: در پهلوی هز haz بوده است .
( ( ز کتّان و ابریشم و موی قَز
قصب کرد و پرمایه دیبا و خَز. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 264. )

از مد افتاده ، بی. کلاس ،
خارج از مد
ارزان و بی کیفیت
خز حُمری : پارچه ی سرخ رنگ ، کنایه از پوست خرمایی رنگ.
خزّ حُمری تنیده بر تن او
خون او در دوال گردن او
هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۵۲.
بی ارزش
دمده، از مد افتاده و قدیمی

Tacky
نوعی جانور مثل ثمور که از پوست آن لباس تهیه می کنند
چیز به درد نخور و بیخود و بی ارزش
از مد رفته، بی کیفیت وارزان
Tacky
پوستین

چیز بی ارزش وبدون محتوا
زِپِرتی!، فَکَسَنی ( فَکَستَنی ) !
خَز - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) -
جواد ( جوات ) ، بی کلاس و بی ریخت، نادَخ!، مسخره، ضایع، زاقارت!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس