خرید

/xarid/

    buy
    purchase
    trade
    shopping

فارسی به انگلیسی

خرید اقساطی
hire purchase

خرید تهدیدامیز
greenmail

خرید جنس خوب و ارزان
buy

خرید رفتن
shop

خرید سهام دیگران
buyout

خرید سهام شرکت توسط خود شرکت
buyback

خرید سهام یک شرکت
buyout

خرید نقدی و حمل به وسیله ی مشتری
cash-and-carry n.

خرید و فروش
market, speculation, traffic

خرید و فروش اسب
horse trade

خرید و فروش به طور غیرقانونی
black market

خرید و فروش مناصب و مشاغل مذهبی
simony

خرید و فروش کردن
merchandise, trade, traffic, handle

خرید و فروش کردن بلیط سینما و غیره سودبری فوری
scalp

خرید و فروش کردن زمین
speculate

خرید و فروش کردن سهام
speculate

خرید و فروش کننده
speculator

خرید کالا
value-added tax

خرید کالا از منابع خارج از کشور
outsourcing

خرید کالا از منابع ناوابسته به اتحادیه های کارگری
outsourcing

مترادف ها

buy (اسم)
خرید، خریداری، ابتیاع

purchase (اسم)
خرید، خریداری، ابتیاع، در امد سالیانه زمین

procurement (اسم)
خرید، خریداری، تهیه، بدست اوری

پیشنهاد کاربران

خودش داره میگه. خرید یعنی خرید که میخرید
واژه خرید
معادل ابجد 814
تعداد حروف 4
تلفظ xarid
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر، بن ماضی خریدن ) [مقابلِ فروش]
آواشناسی xarid
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
واژه خرید از ریشه واژه ی پهلوی خریدن است.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه خریدن
معادل ابجد 864
تعداد حروف 5
تلفظ xaridan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: xarītan، مقابلِ فروختن]
مختصات ( کن . )
منبع فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ فارسی معین

بنا به وجود قرار گرفتن t کنار صدای س و د را به وجود می اورد پس کلمه ی little لیتل خونده نمیشه بلکه لیدل خوده میشه خداحافظ
متاسفانه نمیشود از مصدر خرید استفاده کرد ( خر ) مانند فروش و فروختن
چون خودش یک معنی دیگر میده
خود خرید هم اشتباه است چون مصدر نیست و یعنی او خرید.
کسی نمیتواند از بن مضارع به جای مصدر استفاده کند مانند : ساخت
شاید کلمه گمشده در فارسی پیدا شود که بتوان جای خرید را گرفت
بنا به تلفظ حرف ت کدر خراسان به صورت ( د ) تلظ می شود . خرید را میتوان خر شدن هم معنا کرد
پرداخت پول برای گرفتن چیزی
انگلیسی: pay money for get a thing
خرید یعنی چیزی دادن و چیزی خریدن
خرید یعنی مبادله ی کالا به کالا
خرید*حرید*::در زبان لری بختیاری به معنی
فرو ریختن. korid. horid

بپرس