خرگاه

/xargAh/

    tent
    shed
    pavilion
    cottage

پیشنهاد کاربران

آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد
خُرگاه=جایگاه خورشید. چادر فرمانروا
خور=در ادبیات باستانی ایران به معنی خورشید
گاه=تخت. منتهای درجه
فریدون گفت نقاشان چین را
که پیرامون خُرگاهش بدوزند
بدان را نیک دار، ای مرد هشیار!
که نیکان خود بزرگ و نیک روزند
گلستان سعدی
سخنی باریک و پاکیزه ( نکته ) درباره ی این واژه
در بالا از آن میان آمده است:
�. . . مؤلف لغت نامه آنرا از �خر� بمعنی �بزرگ � و �گاه � بمعنی �جای � و �تخت � دانسته اند. � از دید من، چنین سخنی نارساست. زنده یاد علی اکبر دهخدا بیگمان کار سترگی به انجام رسانده است؛ ولی به هیچ رو به این آرش نیست که کار و سخنی که وی درباره ی این یا آن واژه بر زبان رانده و نوشته، همواره درست باشد. خود اینجانب، نارسایی های ریز و درشتی در واژه نامه ی دهخدا یافته ام که به شوند نداشتن وختی بسنده بگونه ای کانونمند به آن ها نپرداخته ام؛ افزون بر آنکه بررسی و بازنگری واژه نامه ای چنان گنجا نیازمند کار گروهی از ویژه کاران رشته ی واژه شناسی و رشته های پیوسته به آن است و بگمان من، واژه نامه ی دهخدا نیازمند چنین بازنگری است؛ نه تنها برای بهبود بخشیدن نارسایی ها که نیز بروز شدن آن با زبان پارسی این دوره و برگیری برخی واژه های پدید آمده از آن هنگام تاکنون.
...
[مشاهده متن کامل]

از این که بگذریم، خرگاه به آرش �چادر� و �خیمه� و �سراپرده� آمده که از دید من، دچار نارسایی است. �خرگاه�، نه �چادر� و �خیمه� که بخشی ناگسستنی از آن در دوران های کهن تر است؛ به همین شوند، می گوییم و می نویسیم: �خیمه و خرگاه�. اگر این دو یکی بود، نیازی به کاربرد هر دو با هم نبود. خود اینجانب، سال هاست که آن را در نوشته هایم بکار برده ومی برم. در دوره های کهن که تا سده های میانی و حتا پس از آن را دربرمی گیرد از روستاها گرفته تا اردوگاه های نظامی، خرگاه به آرش جایگاه ستوران، بخشی از ساختمان، خانه و در چارچوبی دربرگیرنده تر، بخشی از اقتصاد نامور به �طبیعی� بوده است. در دوره ای که سامانه ی سرمایه داری گسترش یافته دیگر چنین مانشی کاربرد ندارد. این فشرده ای هنوز نارسا درباره ی این جستار است که می توان بیش تر نی درباره ی آن سخن گفت که جای آن در اینجا نیست.

بپرس