بیظر. [ ب َ ظَ ] ( ع اِ ) تلاق. ( ناظم الاطباء ) . بظارة. بظر. تلاق. چوچوله. دلاغ. ( یادداشت مؤلف ) . || دشنام است مر داه را. ( ناظم الاطباء ) . دشنامی است داهان ( یعنی کنیزکان ) را. ( یادداشت مؤلف ) . و رجوع به بظارة شود. ... [مشاهده متن کامل]
( بظارة ) بظارة. [ ب َ / ب ُ رَ ] ( ع اِ ) تِلاق. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . کناره فرج. ( مهذب الاسماء ) . بظر. بیظر. چوچوله. دلاغ. || آنچه را که خافضه از زن قطع میکند. ( ناظم الاطباء ) . آنچه که ختانه بگذارد از زن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . || بلندی میان لب بالا که اندکی دراز شود و آن مرد را ابظر خوانند. ( آنندراج ) . تندی میان لب پایین. ( ناظم الاطباء ) . تندی میان لب بالایین. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . بلندی میان لب فرودین. ( مهذب الاسماء ) . || سر پستان گوسپند. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . || بظارة الشاة؛ تندی کناره فرج گوسپند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) .
فنج ( اِ ) گوشت زاید در فرج زن. ( یادداشت مؤلف ) . بَظر. چوچوله. قرن ، و آن عیبی است. ( یادداشت دیگر ) . || ( ص ) زشت و قبیح. ( برهان ) . || بزرگ کلان. در این معنی ازکلمه سنسکریت �پنج � به معنی وسیع و بزرگ گرفته شده است. ( فرهنگ فارسی معین ) .
devil’s doorbell ( n. ) ( US ) the clitoris
joy button ( n. ) ( also joy buzzer ) [note button n. 1 ( 1c ) ] ( US ) the clitoris