خرمن: توده و مقداری زیادی از هر چیزی هم انباشته میشود
توده و مقداری زیادی از هر چیزی هم انباشته میشود
خرمن در بسیاری از شعرهای فارسی هلال ماه منظور است.
مانند استفاده در اسم خرمن بیگم
معنی بیگم: بانو، بی بی، خاتون، خانم ، ملکه مادر
خرمن. . جمع کردن
خرمن به هرمان کوردی هورامی شبیه به معنی کار ، کار انجام شده ست .
توده ، تبه ، محصول
مقدار انبوه از هر چیز
جایی که جو ، گندم و کاه انباشته شده است
جایگاهی پر از گندم ، جو ، کاه و چیز های مزرعه ای است
توده چیزی
توده
توده ی هرچیز
خرمن : گیاه بی ارزش و زیاد
محل انباشته شدن کاه و گندم و جو
زد بر خرمن ما آتش محبت او
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)