خرقه

/xerqe/

    hair shirt
    cloak
    gown
    robe
    wadded cloak
    pelisse

فارسی به انگلیسی

خرقه باشلق دار راهبان
cowl

خرقه پوش
who wears a wadded robe, dervish, wearing a wadded(or tattered)robe

خرقه تهی کردن
to resign ones life

مترادف ها

cloak (اسم)
عبا، رداء، جبه، خرقه

sackcloth (اسم)
کرباس، خرقه، پارچه کیسه دوزی، پارچه گونی

mantle (اسم)
پوشش، رداء، خرقه، بالا پوش، شنل زنانه، کلاه توری

robe (اسم)
پوشش، رداء، خرقه، جامه بلند زنانه، لباس بلند و گشاد، خلعت

gown (اسم)
خرقه، روپوش، لباس شب، جامه بلند زنانه

stole (اسم)
خرقه

hairshirt (اسم)
خرقه

پیشنهاد کاربران

حله
این واژه با اختراع و خراش همخانواده است و ایرانی است ، خرقه یعنی پاره ، به جامه درویشان می گفتند ، چون آنها پاره پوش بودند .
شاید اکثریت بخاطر این بیت این حرف را سرچ کنند که
خاموش مباش زین این خرقه بر جان جهان دوباره جان امد
که در اینجا خرقه به معنای موضوع میباشد
پتال، جامه ی عارفان و درویشان
خرقه از ماده خرق ( بر وزن غرق ) گرفته شده که در اصل به معنی پاره کردن چیزی است بدون رویه و حساب ، درست نقطه مقابل خلق که ایجاد چیزی از روی حساب است .
متضاد شراب است
پاره، جامه، جبه، دلق، شولا، ردا، کهنه، مرتع، خستوانه
لباس کهنه و پاره و درویشانه
خرقه ی شیخانه: خرقه ای که مناسب مشایخ بود.
خرقه ی شیخانه شده شاخ شاخ
تنگدلی مانده و عذری فراخ
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۸۸.
پوشیدنی
لباس ، لباس عارفان و درویشان
لباس ، لباس عارفان و درویشان

پیراهن کهنه ومندرس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس