خردسال

/xordsAl/

    child
    minor
    young
    small
    youngster
    of tender years

فارسی به انگلیسی

خردسال ترین
baby

مترادف ها

child (اسم)
کودک، طفل، بچه، زاد، فرزند، خردسال، زاده

minor (اسم)
خردسال، رشته فرعی، شخص نابالغ، کهاد

minor (صفت)
کوچکتر، خرد، خردسال، محزون، پایین رتبه، صغیر، اصغر، کمتر، صغری، کماد

underage (صفت)
خردسال، نا بالغ، صغیر، کمتر از سن قانونی، فروسال

juvenile (صفت)
خردسال، کودکانه، بچگانه، احمقانه، در خور جوانی، ویژه نو جوانان

پیشنهاد کاربران

بپرس