خرج اتینا، صرف اتینا:نوش جان، نوش جانی.
خرجِ خمپاره. . .
واژگانِ ( خَرج، خَراج ) در زبانِ پهلوی - پارسی میانه به دیسه یِ ( هَرگ ( هَرج ) harg ) بوده اند و در زبانِ سانسکریت نیز واژگانِ ( کَرَ kara ) و ( کَرَکَ karaka ) به چمِ ( خراج، باج، مالیات و عوارض ) بوده اند که نمایانگرِ ایرانی بودنِ این واژگان است.
... [مشاهده متن کامل]
( نیاز به یادآوری است که نویسنده یِ این پیام، زبانِ اوستایی را بررسی نکرده است. )
دگرگونیِ آواییِ آغازینِ ( ک/ه/خ ) در زبانهایِ ایرانی و اروپایی ( x ) رواگمند ( رایج ) بوده است.
پَسگَشت ها ( references ) :
1 - رویه یِ 43 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی )
2 - رویه یِ 412 از نبیگِ ( فرهنگ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی )
این واژه ایرانی است و هم خانواده خراج است ، بیش از هفتاد درصد واژه های عربی ، ریشه ایرانی دارند و آنچه که می ماند ، عبری و سریانی و حبشی و . . . است.
باید به اندازه درامد خرج کرد:
ادم به کیسه اش نگاه میکند
خرج
پارسی پهلوی: هرگ
پارسی نوین: ارز، هزینه
زبان اربی ( عربی ) : خرج
خرج را در زبان پارسی پهلوی harg می گفتند که هم ریشه با واژه های "ارز" و "ارزیدن" بود.
چیزی/ را به خرج کسی انجام دادن ( اصطلاح )
مثال : نهار را به خرج ناظم خورده بودند.
معنی : خارج شد
خَرج
این واژه به مانند : خبر و خطر پارسی است ، چِرایی اینکه در زبان اَرَبی ریشه واژه فراوان است چون بسیاری از اینها وامواژه اند، زبان اربی در بُرِشگاهی ( مقطعی ) در گذشته زبان دانش و جهانی بوده ، از این روی برای بینانش ( بیان ) پیمیده های نو ( مفاهیم جدید ) نیاز به واژه داشته است . باید پژوهیده شود که در زبان های سامی کهن که گوشه نشین بوده و با کسی برخورد و بَرماس ( تماس ) نداشته اند این واژه ها یافت می شود یا نه؟
... [مشاهده متن کامل]
خَرج : خَ - رج
خَ = پیشوند به سوی بیرون ، به شکل های دیگر هم کاربرد دارد : آز ( آزمودن ) ، زُ ( زُدودن ) ، سِ ( سِپردن ) ، شِ ( شماردن )
رَج = سورَت و شکلی دیگر از : رَگ ( چون خون در آن شاری / جاری/ ساری و رَوان است ) ، رود ، راه ، تَگَرگ :
تَگ - رَگ، پس رَگ یا رَج می تواند کوتاه شدهء رَوَک یا
رَوَگ یا رَوَج باشد از رفتن و رَویدن باشد.
خَرج = به بیرون رَویدن / رفتن / رَواندن
واژهء هَزینه هم همین پیشوند ِ از یا اَخ یا خَ را به چهر هَز دارد : هَز - اینه
واژهء اِخراج نزدیک به پارسی است : اِخ - راج
واژهء خارِج هم نزدیک به ساختار پارسی است: خا - رِج
همین گونه : خُروج : خُ - روج
دیگر واژهای برساخته ( جعلی ) بر پایه دستور زبان تِی زی یا اربی درست شده اند :
مَخرَج ، خوارج ، مخارج، تخریج ، تَخَرُج، استخراج ، انخراج، مستخرج ، مُخَرِج . . .
کلمه های دوم شخص مفرد
خارج شد، بیرون رفت
بیرون رفت
برون مایه
خارج شد - بیرون رفت
هزینه
خارج شد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)