[مستهجن ] کیری، [اصطلاح کنایه از] اعصاب خُردکن، بی در و پیکر، بی قاعده، بی نظم، درهم بر هم، هرکی هرکی، بی سر و سامان، بی حساب و کتاب، بلبشو، قاطی پاطی، قاراشمیش
خر تو الاغ
لهجه و گویش تهرانی
خر تو خر، شلوغ ، در هم، بلبشو
لهجه و گویش تهرانی
خر تو خر، شلوغ ، در هم، بلبشو