خراشاندن


    rasp
    score
    scotch
    scrabble
    shave
    scarify

فارسی به انگلیسی

خراشاندن با الت تیز
scratch

خراشاندن با الت زبر
scratch

خراشاندن با چیز تیز
scrape

خراشاندن با چیز زبر
scrape

خراشاندن با سوزن
prick

خراشاندن پوست
skin

مترادف ها

scratch (فعل)
قلم زدن، خراشیدن، خارش کردن، خراش دادن، خاراندن، خراشاندن، خط زدن

scrape (فعل)
پاک کردن، زدودن، تراشیدن، خراشیدن، پنجول زدن، ستردن، خاراندن، خراشاندن، خست کردن، با ناخن و جنگال خراشیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس