خربات یا خرابات
از جمع دو واژه ی خر به معنی بزرگ و
بات به معنای کاروانسرا یا مهمانخانه و
اشاره به جهان دارد که محل گذر باشد و میهمانی
و شاید در گذشته جایگاهی در کنار هریک از دیرهای مغانه بوده باشد
از جمع دو واژه ی خر به معنی بزرگ و
بات به معنای کاروانسرا یا مهمانخانه و
اشاره به جهان دارد که محل گذر باشد و میهمانی
و شاید در گذشته جایگاهی در کنار هریک از دیرهای مغانه بوده باشد
۱. جایی مانند میخانه که دارای وسایل عیش و عشرت و محل باده پیمایی و عشق ورزی با کنیزکان بوده و رندان در آنجا به عیش و نوش سرگرم می شدند.
۲. ویرانه ها.
۳. ( تصوف ) مقام و مرتبه خرابی و نابودی عادات نفسانی، خوی حیوانی، و محل کسب اخلاق ملکوتی که عارفان و سالکان از قید عادات و حالات نفسانی رهایی یافته و از باده وحدت سرمست شوند: قدم منه به خرابات جز به شرط ادب / که ساکنان درش محرمان پادشهاند ( حافظ: ۴۰۸ ) ، شرح اسرار خرابات نداند همه کس / هم مگر پیر مغان حل کند این مسئله ها ( جامی: ۹ ) ، اسرار خرابات به جز مست نداند / هشیار چه داند که در این کوی چه راز است؟ ( عراقی: ۱۵۴ ) .
... [مشاهده متن کامل]
۲. ویرانه ها.
۳. ( تصوف ) مقام و مرتبه خرابی و نابودی عادات نفسانی، خوی حیوانی، و محل کسب اخلاق ملکوتی که عارفان و سالکان از قید عادات و حالات نفسانی رهایی یافته و از باده وحدت سرمست شوند: قدم منه به خرابات جز به شرط ادب / که ساکنان درش محرمان پادشهاند ( حافظ: ۴۰۸ ) ، شرح اسرار خرابات نداند همه کس / هم مگر پیر مغان حل کند این مسئله ها ( جامی: ۹ ) ، اسرار خرابات به جز مست نداند / هشیار چه داند که در این کوی چه راز است؟ ( عراقی: ۱۵۴ ) .
... [مشاهده متن کامل]
به زبان سنگسری
شراب خونه sherab khoneh
شراب خونه sherab khoneh
خرابات: این واژه عربی و جمع خراب است؛ و در پارسی ریشه ندارد. در فرهنگ پهلوی دکتر بهرام فره وشی و نیز مکنزی، فرهنگ واژه های سغدی بانو بدرالزمان قریب و فرهنگ واژه های پارتی و مانوی بانو ماری بویس، واژه ی خورآپات یا خورآباد وجود ندارد. در پهلوی واژه ی خور xur به تنهایی آمده و به معنی نگهدارنده، نگهبان، مدافع، پشتیبان می باشد. در فرهنگ چهار جلدی اوستایی نوشته احسان بهرامی نیز واژه ی خور xur و یا خورآپات وجود ندارد.
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
توایا tavāyā توا در پارسی دری به معنی خراب است و یا در زبان لری پسوند جمع است.
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
توایا tavāyā توا در پارسی دری به معنی خراب است و یا در زبان لری پسوند جمع است.
خرابات محل خراب شدن و آباد شدن است، یک مرحله از سیر و سلوک عرفانی می باشد که هوشمندی تمام داشته های معرفتی فرد را خراب می کند و مجدد با مکانیزم خاص الهی بنا می کند.
هر بنای کهنه که آبادن کنند
نه که اول کهنه را ویران کنند.
... [مشاهده متن کامل]
خراباتی شدن از خود رهایی است
خراباتی خراب اندر خراب است
که در صحرای او عالم سراب است
"شبستری"
تو را در ره خراباتی خراب است
گر آنجا خانه ای گیری صواب است
خراباتی است بیرون از دو عالم
دو عالم در بر آن همچو خواب است
"عطار"
هر بنای کهنه که آبادن کنند
نه که اول کهنه را ویران کنند.
... [مشاهده متن کامل]
خراباتی شدن از خود رهایی است
خراباتی خراب اندر خراب است
که در صحرای او عالم سراب است
"شبستری"
تو را در ره خراباتی خراب است
گر آنجا خانه ای گیری صواب است
خراباتی است بیرون از دو عالم
دو عالم در بر آن همچو خواب است
"عطار"
واژه خرابات از واژه پهلوی خورآپات یا خورآباد جایی ک در آن می و باده مینوشیده اند گرفته شده است
خرابات از واژه تورکی خربالیغ به معنی ماهی بزرگ گرفته شده و ماهی در کشورهای اروپایی نماد فساد و فسق و فجور بوده که این معنی وارد زبان تورکی قفقازی و سپس وارد زبان فارسی شده.
هر چیزی که در آن خرابیست مانند ویرانه یا خرابه که خرابی در آن داد می زند یا میکده و میخانه که باعث خرابی روح و روان انسانیست یا کسب مقام بالای عرفانی که باعث خرابی عادات ناپسند و نفسانی می گردد.
فقط نظرم و میگم احتمال زیاد هم اشتباهه
اصل کلمه میتونه خرآباد باشد که ( ت ) هم به آن. اضافه شده است که پسوند ضمیر تو میباشد مثل برادرت یا کتابت
خرآبادت منظور جایگاهی است که هر نفس آباد میشود
با عرض پوزش
اصل کلمه میتونه خرآباد باشد که ( ت ) هم به آن. اضافه شده است که پسوند ضمیر تو میباشد مثل برادرت یا کتابت
خرآبادت منظور جایگاهی است که هر نفس آباد میشود
با عرض پوزش