خرابات

/xarAbAt/

    desolation
    tavern
    pot-house

پیشنهاد کاربران

خرابات اصطلاحی عرفانی ست که معنایی چون شراب خانه، عبادت گاه، و ویرانه را دربردارد.
در لغت نامه این معانی را برای واژهٔ خراب برای پویا رفعتی پور ذکر نموده اند: مست لایعقل، بی خود از شراب، و مست مست
...
[مشاهده متن کامل]

با آن که برخی را عقیده بر این است که کلمه خرابات را اولین بار حکیم سنائی ( متوفای حدود ۵۳۰ ق ) به کار برده است، منوچهری ( ۴۳۲ ق ) ، ناصر خسرو ( ۴۸۱ ق ) ، خواجه عبدالله انصاری ( ۴۸۱ ق ) ، امام غزالی ( ۵۰۵ ق ) ، و دیگر استادان سخن فارسی، قبل از سنایی، آن را در کارهای خود آورده اند. بزرگان ادبیات پارسی عرفانی در پیشاپیش آن ها مولوی این واژه را به یک اصطلاح عرفانی تبدیل نمودند.
از دیدگاه ریشه شناسی و واژه شناسی برخی معتقدند اصطلاح خرابات از دو واژه متخاصم خراب و آباد ساخته شده است. ابتکار ساختن واژه های متضاد را همین بزرگواران ادبیات فارسی داشتند. چنین واژه های متخاصم را شاعر سرزمین هند عبدالقادر بیدل ساخته است. بیدل چندین بار در غزلیات خرابات خود به گونه خراباد نوشته است.
عده ای دیگر از محققین نظیر بهار و همایی ممکن است این اصطلاح از «خور» یعنی خورشید و آباد ساخته شده باشد. در ایران، تاجیکستان، افغانستان، و دیگر کشورهای آسیای مرکزی و شبه قاره هند نام بسیاری از شهرها با پسوند آباد خاتمه می یابد.
احمد فردید نیز خرابات را هم ریشه با Korybas یونانی می داند که در انگلیسی Corybant نامیده می شود. کوریبانت ها در اسطوره های شرقی و یونانی - رومی به ملازمان الههٔ مادر گفته می شود که با رقص های سرمستانه و موسیقی پر سروصدا وی را نیایش می کردند و محل مراسم آن ها Corybantation نامیده می شد.
بزرگان ادبیات پارسی در هند این واژه را در ادبیات خود هم بکار بردند. موسیقی جزء جداناپذیر عبادت در فلات ایران زمین و هندوکش در دوران باستان بود و در هند هنوز می باشد.
در ادبیات عرفانی کهن فارسی، واژهٔ خرابات معنایی متعالی را دربرمی گیرد. درواقع، خرابات به مقام وحدت اشاره دارد، که درآن جا، عارف به سیر و حرکت در مسیر نیل به مرتبهٔ والای محو، درباختن، و فنای همهٔ نقوش و اشکال ظاهری و غیر خدایی در وجود خویش همت می گمارد. در اصطلاح صوفیه عبارت است از خراب شدن صفات بشریه و فانی شدن وجود جسمانی و روحانی و خراباتی می باشد و مرد کامل که از او معارف الهیه بی اختیار صادر شود و خراب نیز خرابی عالم بشریت را گویند

خراباتخرابات
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/خرابات
خربات یا خرابات
از جمع دو واژه ی خر به معنی بزرگ و
بات به معنای کاروانسرا یا مهمانخانه و
اشاره به جهان دارد که محل گذر باشد و میهمانی
و شاید در گذشته جایگاهی در کنار هریک از دیرهای مغانه بوده باشد
۱. جایی مانند میخانه که دارای وسایل عیش و عشرت و محل باده پیمایی و عشق ورزی با کنیزکان بوده و رندان در آنجا به عیش و نوش سرگرم می شدند.
۲. ویرانه ها.
۳. ( تصوف ) مقام و مرتبه خرابی و نابودی عادات نفسانی، خوی حیوانی، و محل کسب اخلاق ملکوتی که عارفان و سالکان از قید عادات و حالات نفسانی رهایی یافته و از باده وحدت سرمست شوند: قدم منه به خرابات جز به شرط ادب / که ساکنان درش محرمان پادشهاند ( حافظ: ۴۰۸ ) ، شرح اسرار خرابات نداند همه کس / هم مگر پیر مغان حل کند این مسئله ها ( جامی: ۹ ) ، اسرار خرابات به جز مست نداند / هشیار چه داند که در این کوی چه راز است؟ ( عراقی: ۱۵۴ ) .
...
[مشاهده متن کامل]

به زبان سنگسری
شراب خونه sherab khoneh
خرابات: این واژه عربی و جمع خراب است؛ و در پارسی ریشه ندارد. در فرهنگ پهلوی دکتر بهرام فره وشی و نیز مکنزی، فرهنگ واژه های سغدی بانو بدرالزمان قریب و فرهنگ واژه های پارتی و مانوی بانو ماری بویس، واژه ی خورآپات یا خورآباد وجود ندارد. در پهلوی واژه ی خور xur به تنهایی آمده و به معنی نگهدارنده، نگهبان، مدافع، پشتیبان می باشد. در فرهنگ چهار جلدی اوستایی نوشته احسان بهرامی نیز واژه ی خور xur و یا خورآپات وجود ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
توایا tavāyā توا در پارسی دری به معنی خراب است و یا در زبان لری پسوند جمع است.

خرابات محل خراب شدن و آباد شدن است، یک مرحله از سیر و سلوک عرفانی می باشد که هوشمندی تمام داشته های معرفتی فرد را خراب می کند و مجدد با مکانیزم خاص الهی بنا می کند.
هر بنای کهنه که آبادن کنند
نه که اول کهنه را ویران کنند.
...
[مشاهده متن کامل]


خراباتی شدن از خود رهایی است
خراباتی خراب اندر خراب است
که در صحرای او عالم سراب است
"شبستری"
تو را در ره خراباتی خراب است
گر آنجا خانه ای گیری صواب است
خراباتی است بیرون از دو عالم
دو عالم در بر آن همچو خواب است
"عطار"

واژه خرابات از واژه پهلوی خورآپات یا خورآباد جایی ک در آن می و باده مینوشیده اند گرفته شده است
خرابات از واژه تورکی خربالیغ به معنی ماهی بزرگ گرفته شده و ماهی در کشورهای اروپایی نماد فساد و فسق و فجور بوده که این معنی وارد زبان تورکی قفقازی و سپس وارد زبان فارسی شده.
هر چیزی که در آن خرابیست مانند ویرانه یا خرابه که خرابی در آن داد می زند یا میکده و میخانه که باعث خرابی روح و روان انسانیست یا کسب مقام بالای عرفانی که باعث خرابی عادات ناپسند و نفسانی می گردد.
فقط نظرم و میگم احتمال زیاد هم اشتباهه
اصل کلمه میتونه خرآباد باشد که ( ت ) هم به آن. اضافه شده است که پسوند ضمیر تو میباشد مثل برادرت یا کتابت
خرآبادت منظور جایگاهی است که هر نفس آباد میشود
با عرض پوزش

بپرس