سرخ و زرد شدن . [ س ُ خ ُ زَ ش ُ دَ] ( مص مرکب ) خجل شدن . ( مجموعه ٔ مترادفات ص 134 ) . حالتی است که در هنگام خجالت روی دهد و مطلق سرخ و زرد شدن هم کنایه از خجالت باشد. ( آنندراج ) :
نیست گلزار جهان را گه بهار و گه خزان
... [مشاهده متن کامل]
سرخ و زرد از خجلت روی تو گردد هر زمان .
محمدسعید اشرف ( از آنندراج ) .
نیست گلزار جهان را گه بهار و گه خزان
... [مشاهده متن کامل]
سرخ و زرد از خجلت روی تو گردد هر زمان .
محمدسعید اشرف ( از آنندراج ) .
سنگ روی یخ شدن
بشرم در افتادن ؛ شرمنده شدن. حالت شرم و خجلت دست دادن :
به عشق روی تو گفتم که جان برافشانم
دگر بشرم در افتادم از محقر خویش.
سعدی.
به عشق روی تو گفتم که جان برافشانم
دگر بشرم در افتادم از محقر خویش.
سعدی.
خجالت کشیدن