competence (اسم)شایستگی، لیاقت، صلاحیت، سررشته، کفایت، خبرگیexpertise (اسم)خبرگیexperience (اسم)ازمایش، خبرگی، مکتب، تجربه، ورزیدگی، اروین، ازمودگی، کارازمودگی
be a past master ( at something ) British English to be very good at doing something because you have done it a lotحرفه ای بودن، استادی، مهارت+ عکس و لینک