خبرچینی کردن


    snitch
gossip

    tattle

مترادف ها

inform (فعل)
اگاه کردن، گفتن، خبر دادن، اگاهی دادن، مطلبی را رساندن، چغلی کردن، خبرچینی کردن، خبردادن از، اطلاع دادن، مستحضر داشتن

delate (فعل)
متهم کردن، چغلی کردن، خبرچینی کردن، خبردادن از

پیشنهاد کاربران

بپرس