خایه


    testicle
    egg
    bollocks
    gonad

فارسی به انگلیسی

خایه غول راشکستن
to perform a herculean task

خایه مالی
cringing, servile flattery

خایه مالی کردن
crawl

خایه ها
balls

مترادف ها

testicle (اسم)
تخم، بیضه، خصیه، خایه

testis (اسم)
گواهی، تخم، بیضه، خایه

پیشنهاد کاربران

واژه خاویار که امروزه بسیار صحبت میشود که خایه وار یا همان تخم وار بوده براستی چرا اینطور معنا میدهد؟؟؟ از چه آمده؟؟
خاویار که در لاتین بدرستی caviar نوشته میشود از cave آمده ( کاویدن / کاوه / کاو ایرانی ) و اشاره به درون دارد ؛ چیزی که در زبان لاتین به آن غار گفته میشود ( خود غار هم از غور و کور آمده = هسته = درونی و شاید بتوان گفت گور هم از دیگر مشتقات آن است و بعدها گبر و قبر از آن ساخته شد و اشاره به پیکر و آنچه که درون مارا میپوشاند پیدا کرده )
...
[مشاهده متن کامل]

=> کاویار - - > خاویار اشاره به درون و تخم پیدا کرد و از درون آمده معنا دارد ( کاوی آر یا کاو ی آر )
کاویدن و کاوش یعنی درون یابی = عمق یابی = قعر یابی ؛ از همینرو به مقعر و محدب کاو و کوژ گفتند.
اینکه در زمانی خایک بوده درسته اما باید فهمید چرا خایک گفته شده و از کجا آمده؟؟؟ که ریشه یابی شد . گویا اِگ هم از بخش انتهای خایگ/ خایک برداشته شد و اِگ نام گذاری شد . / egg

دو تا توپ که نوجوانان روی تخت باهاش بازی میکنند
به معنای تخم مرغ هم هست:
خورش زرده ی خایه دادش نخست
بدان داشتش یک زمان تندرست
خایه: در معنی تخم مرغ ، در پهلوی خایگ xāyāg بوده است .
( ( خورش زردهٔ خایه دادش نخست
بدان، داشتش یک زمان تندرست ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 281. )
واژه خایه
معادل ابجد 616
تعداد حروف 4
تلفظ xāye
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: hāyīk]
مختصات ( یِ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی xAye
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
به نظرتون واژه خایه بار منفی پیدا کرده و نمیشه جای بیضه در متن های علمی بکار برد؟ یا نه؟
bollocks
lady’s jewels ( n. ) [note jewel n. ( 1 ) ]
the testicles
love spuds ( n. )
the testicles.
love grenades ( n. )
the testicles.
یک جفت توپ بیضی شکل دارای لوله های پر پیچ و خم که درواقع محل تولید و نگهداری آب سنگین میباشد.
گلوله های اژدر
چیزی که �زنان ایرانی� خیلی دارن. تاریخ: ۱۴۰۱
چیزی سلبریتیا ندارن
بار شرم . [ رِ ش َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خایه . بیضه :
بجائی شد و خایه ببرید پست
برو داغ بنهاد و او را ببست
بخایه نمک بر پراکند زود
بحقه درآکند بر سان دود
هم اندر زمان حقه را مهر کرد
...
[مشاهده متن کامل]

بیامد خروشان و رخساره زرد
بدو شاه گفت اندرین حقه چیست ؟
نهاده برین بند بر، مهر کیست ؟
بدو گفت آن خون گرم من است
بریده ز بن بار شرم من است
سپردی مرا دختر اردوان
که تا بازخواهی تن بی روان
نکشتم که فرزند بد در نهان
بترسیدم از کردگار جهان
نجستم بفرمانت آزرم خویش
بریدم هم اندر زمان شرم خویش
بدان تا کسی بد نگوید مرا
ز دریای تهمت بشوید مرا.
فردوسی .

یکی از اعضاء بدن
شنگول یا کیر مزدات
تو زبون لری خودمون بعضی ها بهش میگن خاگ بعضی ها هم میگن خایه
ار شرم. [ رِ ش َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خایه. بیضه :
بجائی شد و خایه ببرید پست
برو داغ بنهاد و او را ببست
بخایه نمک بر پراکند زود
بحقه درآکند بر سان دود
هم اندر زمان حقه را مهر کرد
...
[مشاهده متن کامل]

بیامد خروشان و رخساره زرد
بدو شاه گفت اندرین حقه چیست ؟
نهاده برین بند بر، مهر کیست ؟
بدو گفت آن خون گرم من است
بریده ز بن بار شرم من است
سپردی مرا دختر اردوان
که تا بازخواهی تن بی روان
نکشتم که فرزند بد در نهان
بترسیدم از کردگار جهان
نجستم بفرمانت آزرم خویش
بریدم هم اندر زمان شرم خویش
بدان تا کسی بد نگوید مرا
ز دریای تهمت بشوید مرا.
فردوسی.

سبلة. [ س َ ب ِ ل َ ] ( ع ص ) خصیة سَبِلة؛ خایه ٔ دراز. ( منتهی الارب ) .
دو توپ بیضی شکل است که در زیر آلت تناسلی قرار دارد و یک خط، مکان دو توپ را از هم جدا کرده است ( khaye )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس