مرکز، کانون
spot, speckle, mole, beauty spot, freckle, suit, pip, ace, dot, smudge
خال : ( در زبان عربی ) ابر با باران یا ابر بارنده ؛ . صیب.
واژه خال
معادل ابجد 631
تعداد حروف 3
تلفظ xāl
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی xAl
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
در زبان گیلگی به سوراخ ، خوله می گویند
میتوان از واژه ی وشم کاربرد گرفت
وشم=نگار و نقشی که بر تن میزنند؛ خالکوبی
خاڵۆ { تلفظ حروف ل و و به صورت محکم و درشت} در زبان کردی به دایی گفته می شود.
مامه یا مامۆ { تلفظ حرف و به صورت محکم و درشت} را عمو می گویند.
خال المومنین[فضیلت سازی]:معاویه را از آن جهت خال المؤمنین می خوانند که برادرِ اُم حبیبه همسر رسول الله ( ص ) می باشد.
بر این اساس، برادران همه ی همسران پیامبر باید خال المؤمنین باشند اما اهل سنت، محمد بن ابوبکر برادر عایشه که حضرت علی ( ع ) او را بزرگ کرد را خال المؤمنین نمی دانند. معاویه و عمرو عاص، بعد از فتح مصر آب را به روی محمد بن ابوبکربستند و او را در شکم الاغ مرده اى نهاده، آتش زدند و شهیدش کردند.
... [مشاهده متن کامل]
طرح سوال:
آیا می توان از کسانی که معاویه را خال المؤمنین می خوانند این سؤال را پرسید که عنوان خال المؤمنین برای معاویه که خال المؤمنین دیگرى به نام محمد بن ابوبکر را آزار و شکنجه داد و سپس به قتل رساندیک فضیلت و ارزش برای معاویه محسوب می شود یا خیر؟
از قدیم زنی که خال داشته خوشکل هم بوده خاطر خواهانش هم در خونشون رو از پاشنه در میاوردن
شو و زنجیر غموم روز و بینوُیی
خال کُنج لویت منه کشوند و گدوُیی!
خال یا خاله یا خالو در کوردی به معنای دایی است
خال: در زبان گیلکی به معنی شاخه است. دارٔ خال یعنی شاخه ی درخت
تیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)