خاطر نشان کردن


    indicate
    point
    raise
to point out

    to notify
    to fix in the mind

مترادف ها

stress (فعل)
تاکید کردن، پریشان کردن، خاطر نشان کردن

point (فعل)
نشان دادن، اشاره کردن، متوجه ساختن، گوشه دار کردن، تیز کردن، نوک گذاشتن، خاطر نشان کردن، نقطه گذاری کردن، نوک دار کردن

brand (فعل)
علامت گذاشتن، لکه دار کردن، داغ کردن، داغ زدن، خاطرنشان کردن

پیشنهاد کاربران

گوشزد
خاطر نشان کردن ( به ) : اکیداً تذکر دادن؛ با تأکید اشاره کردن ( به )
به انگلیسی: exhort, urge
به سویدی ( سوئدی ) :uppmana
خاطر نشان کرد:به یاد آورد ؛ به یادن آوردن

بپرس