خاطر

/xAter/

    mind
    heart
    memory
    sake
    behalf
    consciousness

فارسی به انگلیسی

خاطر جمع
confident, secure, together, cocksure, sure, certain, tranquil, composed

خاطر جمع بودن
to feel or be sure

خاطر جمع شدن
to be assured

خاطر جمع کامل
cocksure

خاطر جمع کردن
reassure
to assure

خاطر عاطر
the good or noble mind of...

خاطر نشان کردن
indicate, point, raise
to point out, to notify, to fix in the mind

خاطر کسی را خواستن
to be sweet on or fond of someone

مترادف ها

impression (اسم)
تاثیر، اثر، گمان، خیال، احساس، عقیده، ادراک، چاپ، خاطر، خاطره، نشان گذاری، جای مهر

thought (اسم)
نظر، گمان، قصد، اندیشه، خیال، استدلال، عقیده، تفکر، فکر، خاطر، خاطره، پندار، سگال، چیز فکری

remembrance (اسم)
تذکر، یاداوری، خاطر، یادگاری، ذهن

idea (اسم)
معنی، اگاهی، مراد، گمان، نیت، اندیشه، خیال، فکر، تصور، انگاره، خاطر، طرز تفکر، طرز فکر، خاطره، نقشه کار

notion (اسم)
اندیشه، خیال، عقیده، ادراک، مفهوم، فکر، تصور، خاطر، خاطره، نظریه، پندار

mind (اسم)
سامان، خیال، خرد، ضمیر، مشعر، خاطر، عقل، ذهن

mood (اسم)
حالت، مزاج، حال، مشرب، وجه، خاطر، حوصله، قلق

humor (اسم)
شوخی، خوش مزگی، خلق، مشرب، خاطر، خلط، تنابه

memory (اسم)
یادبود، یادگار، خاطر، خاطره، حافظه، یاد

recollection (اسم)
بخاطر آوردن، خون سردی، تفکر، خاطر، خاطره، تجدید خاطره

for sake (حرف اضافه)
خاطر

پیشنهاد کاربران

خاطر، وارداتی است که بدون سابقه تفکر و تدبّر در قلب پیدا شود.
خاطر و خاطرات و خواطر واردی را گویند که منشأ تحقق آن در قلب سالک، تعمل فکری نباشد، کما اینکه واردات هم همان خاطراتی است که بدون تعمل در قلب سالک متجلی می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

در تصوف خاطر را به چهار قسم کرده اند:
• خاطر ربانی یا حقانی و آن علمی است که حق تعالی بی واسطه در دل سالک افکند.
• خاطر ملکی که بر طاعت انگیزد و از معصیت بازدارد که آن را «الهام» نیز گویند.
• خاطر نفسانی یا وسواس که بر حظ و مراد عاجل تحریض کند.
• خاطر شیطانی که داعی به شرور و ارتکاب معاصی است و آن را «خاطر العدو» نیز گفته اند.
خاطر ربانی که بالاترین واردات است، خطا در آن راه ندارد و منشأ لذت و بهجت فوق العاده است. خاطر ربّانی ضدّ وساوس است.
القاء ملکی، موجب تحریص عبد به ادای واجبات و مندوبات و آنچه که صلاح عبد در آن است می گردد. این قسم از واردات را الهام نیز می نامند.
آنچه که در او حظوظ نفس مراعات شود از القائات نفسانی است. این قسم از القائات را هواجس نامیده اند.
و آنچه که در او متابعت شیطان و مخالفت حق باشد، آن را القاء شیطانی می نامند.

خاطر
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/خاطر_(تصوف)
دلیل ( به خاطرِ این که… )
حافظه، یاد، اندیشه، فکر، دل، ذهن، ضمیر، قلب، یاد، برای
یاد= خاطر= ویر، دل، هوش، یاد آور، یادیک / برای، شَوَند
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی.
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
#آسانیک گری
به خاطر اینکه=برای اینکه
یادیک
ترکیب یاد و "یک" نامساز که چمش می شود حالت شبیه به انجام آن. مانند:
تار یک
نزد یک
آنچه در حافظه و فکر است
یاد . . . اندیشه . . . . . . قلب . . . ذهن . . . خاطر. . . .
شوند
به خاطر شیوع بیماری
به شوند همه گیری بیماری
حافظه، یاد، اندیشه، فکر، دل، ذهن، ضمیر، قلب، طبع، قریحه

دلیل علت اشاره به ابزارووسایل وشخص و چیزی
اشاره به ابزاری یا وسایلی یا شخصی دلیل علت
خاطر از هر سویی معنی گوناگونی دارد، " به خاطر" را میتوان "یادآور یا به یاد" در پارسی بکار گرفت
ذهن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس