پست، فروتن، خاضع، محقر، زبون، خاکی، خاشع، بدون ارتفاع
obedient(صفت)
رام، رام شدنی، سر براه، خاضع، فرمانبردار، مطیع، سربزیر، خاشع، حرف شنو
submissive(صفت)
فروتن، خاضع، مطیع، حلیم، خاشع
پیشنهاد کاربران
پرهیزگار
خضوع ؛ خود را کوچک دیدن در برابر خدا . فروتنی از روی نیاز در برابر خدا ، که در ظاهر جلوه می کند . خاضع ؛ ترسنده و بیم ناک است . خشوع ؛ خدا را بزرگ دیدن در برابر خود . فروتنی از روی محبت در برابر خدا که علاوه بر ظاهر در باطن و قلب نیز جلوه می کند . خاشع ؛ دائماً آرامشی قلبی دارد .
خدا ترس
اینکه به یاد خدا بیوفتیم آباد خداوند باشیم در هر حالتی